بیانیهٔ «هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست ایران» در مورد رویدادهای اخیر در سوریه و پیامدهای آن برای منطقه‌ و ایران

عدالت در آزمون مقاومت: نبرد ایران و جهان علیه سلطه و نئولیبرالیسم

در میان گرداب‌های خونین و تناقضات گذار از نظم تک‌قطبی امپریالیستی به سمت نظمی چندقطبی و عدالت‌محور، جهان در حال تجربه‌ٔ جدالی عظیم است. سلطهٔ امپریالیسم آمریکایی، که میراث تک‌قطبی جنگ سرد بود، امروز در عرصه‌های گوناگون به چالش کشیده شده و دوران افول آن از مدت‌ها پیش آغاز شده است. کشورهای جنوب جهانی، که سالیان دراز با سلطه‌ٔ اقتصادی و سیاسی سرمایه‌داری غرب دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند، اکنون بر مدار تاریخی دیگری ایستاده‌اند. این کشورها، با تلاش برای بازیابی حق حاکمیت خود و تکمیل پروژه‌های عقب‌مانده‌ٔ تاریخی، به سطحی از بسیج و هماهنگی دست یافته‌اند که تا پیش از این بی‌سابقه بوده است.

طی ۱۵ سال گذشته، با تشکیل نهادهایی همچون سازمان همکاری شانگهای، بریکس، اتحادیه‌ٔ اقتصادی اوراسیا، و دیگر سازوکارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، چشم‌اندازی نویدبخش برای کشورهای گرفتار در چنگال نظم هژمونیستی امپریالیسم پدید آمده است. این سازمان‌ها نه‌تنها ساختاری برای همکاری‌های اقتصادی و سیاسی میان ملل مستقل فراهم کرده‌اند، بلکه امید به شکستن زنجیرهای سلطه و استعمار را نیز در میان ملت‌ها تقویت نموده‌اند.

با این حال، در سوی دیگر این تحولات، غرب امپریالیستی که در بحران مشروعیت و انسجام داخلی به سر می‌برد همچنان بر گفتمان سلطه‌طلبانه‌ٔ خویش اصرار دارد. جهانی‌سازی نئولیبرالی، که با توسل به اقتصاد نابرابر، لشکرکشی نظامی، و سلطهٔ رسانه‌ای پی‌ریزی شده بود، اکنون وارد فاز جدیدی شده است: تحمیل جنگ‌های بی‌پایان برای بقا. سرمایه‌داری غرب برای حفظ ساختار هژمونیستی خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، و در این مسیر بقای بشریت را با خطراتی عظیم چون جنگ‌ هسته‌ای و ویرانگر روبه‌رو ساخته است.

شکست‌های پی‌درپی ایالات متحده و متحدانش در منطقه، از جمله در افغانستان و عراق، نشانگر افول قابل‌توجه این نظام سلطه است. با این حال، سقوط دولت قانونی سوریه پس از ۱۳ سال مقاومت قهرمانانه، ضربه‌ای سنگین برای محور مقاومت بود و برنامه‌های غرب برای مهار مقاومت در غرب آسیا را مجدداً وارد فاز تهاجمی کرد.

سقوط دولت سوریه و تسخیر قدرت توسط نیروهای مورد حمایت غرب، ایران و محور مقاومت را در موقعیتی خطیر و حساس قرار داده است. این رویداد باید به‌مثابه یک زنگ خطر برای ایران عمل کند. اگر شرایط کنونی به‌درستی درک نشود و تجربه‌ٔ تلخ سوریه مورد تحلیل عمیق قرار نگیرد، امکان وقوع سناریوهای مشابه در ایران و منطقه وجود دارد. مقاومت ملی و منطقه‌ای در برابر امپریالیسم جهانی روندی چندبعدی و عمیق است. شکاف‌ها و رخنه‌ها در ساختارهای داخلی کشورها همواره بزرگ‌ترین تهدید برای پایداری مقاومت بوده‌اند. تجربه‌ٔ سوریه نشان داد که موفقیت نظام سلطه تنها به قدرت نظامی متکی نیست، بلکه بر استفاده از ابزارهای ترکیبی اقتصادی، رسانه‌ای و سیاسی نیز تکیه دارد.

در ایران نیز شکاف طبقاتی فزاینده، ظهور نمادهای پر زرق و برق نئولیبرالی مانند پدیده‌هایی چون برج‌های لوکس، خودروهای لاکچری، «ایران‌مال‌ها» و «مازراتی‌ها» در خیابان‌ها، معنایی جز تسخیر روح و اندیشهٔ سیاست‌مداران و نخبگان اقتصادی ندارد. ریشهٔ بسیاری از شکاف‌های اجتماعی و فاصلهٔ طبقاتی عمیق کنونی را باید در الگوهای سرمایه‌داری نئولیبرالی جست‌وجو کرد که تحت عنوان «توسعه» بر کشور تحمیل شده است. این روند نه‌تنها پایه‌های اعتماد اجتماعی را تخریب می‌کند، بلکه مقاومت ملی را از درون فرسوده و شکننده می‌سازد. برای پایداری مقاومت در برابر سلطه‌گران، توجه به نیازهای جامعه، تأمین عدالت اجتماعی، و مقابله با تبعیض و فساد اقتصادی ضرورت مطلق دارد.

در شرایط گذار از نظم سلطه‌گر جهانی به نظمی نوین و عادلانه، بزرگ‌ترین چالش ایران تقویت بنیان‌های مقاومت از طریق همبستگی ملی و عدالت اجتماعی است. در چنین شرایطی لازم است که احساس عمیق مشارکت و تعلق در میان مردم تقویت شود، و مقاومت و بازدارندگی به سرشت اجتماعی و جمعی توده‌ها بدل گردد. اگر استقلال سیاسی کشور، که تنها با مقاومت در برابر نظام سلطهٔ جهانی تضمین شدنی است، نتواند در برابر سلطهٔ اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی نظام نئولیبرالی غربی نیز ایستادگی کند، بقای ملت تضمین نخواهد شد.

امروز ایران درگیر جنگی وجودی است؛ جنگی میان نظم جهانی ناعادلانه و نیروهایی که در مسیر استقلال و عدالت می‌رزمند. این نبرد دیگر صرفاً نظامی نیست، بلکه شامل تقابل در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز هست. نیروی استقلال طلب و عدالت‌خواه دارای قوی‌ترین پایگاه اجتماعی در عرصهٔ ملی است. اما این نیرو برای مقابله با نئولیبرالیسم و دکترین‌های اقتصادی تحمیل شده از سوی صندوق بین‌المللی پول نیازمند سازمان‌دهی گسترده و مردمی است. وقت آن رسیده است که این نیرو، فراتر از جناح‌بندی‌های سیاسی، در صف متحد به میدان آورده شود. جنبش عدالت‌خواهی توسعه‌گراترین و صلح‌آمیزترین نیروی سیاسی در کشور است و توان ایجاد جهش اقتصادی، رفاه عمومی، و توسعهٔ عادلانه را دارد. تحقق این اهداف نه‌تنها ممکن است، بلکه با توجه به شرایط خطیر کنونی، تنها راه تضمین استقلال و تمامیت ارزی ایران است.

هم‌راستا کردن مقاومت بیرونی با تحکیم مقاومت درونی تنها راه پیروزی در این نبرد است. همان‌گونه که بارها تجربه شده است، مقاومت واقعی بدون عدالت اجتماعی و مشارکت مردمی پایدار نخواهد ماند. مردمی که در برابر بی‌عدالتی‌های اقتصادی، شکاف‌های طبقاتی، و تنگ‌نظری‌های فرهنگی احساس محرومیت می‌کنند، نمی‌توانند ستون‌های محکمی برای حمایت از مقاومت ملی باشند.

امروز، بیش از هر زمان دیگر، امنیت ملی و یکپارچگی ایران مورد تهدید قرار گرفته است. دشمنانی که به‌دنبال شکست محور مقاومت و وارد آوردن ضربهٔ نهایی به ایران هستند، می‌کوشند از شکاف‌های داخلی حداکثر استفاده را ببرند. زمان آن رسیده که عدالت اجتماعی، در کنار مقاومت نظامی و اقتصادی، به عنوان اساسی‌ترین محور بازسازی قدرت ملی در دستور کار قرار گیرد.

مقاومت در برابر تعرضات امپریالیسم مستلزم اقدامی عاجل در مسیر عدالت و ایجاد وحدت ملی است. سیاست‌های اقتصادی که تاکنون به‌نفع دلالان و کلان‌سرمایه‌داران تنظیم شده‌اند باید جای خود را به برنامه‌هایی بدهند که رضایت، رفاه، و همبستگی ملی اکثریت مردم را تضمین کند. این نیز مستلزم توافق بر سر اصولی است که بر استقلال، عدالت، و توسعه‌ٔ ملی تأکید دارد و می‌تواند پایگاه مردمی گسترده‌ای برای مقاومت خلق کند.

امروز ایران بر سر یک دوراهی‌ حیاتی قرار گرفته است، و آینده‌ٔ کشور به تصمیم‌هایی وابسته است که امروز گرفته می‌شوند. این تصمیم‌ها می‌توانند با ارائهٔ الگویی عدالت‌محور، استقلال و یکپارچگی کشور را تضمین کنند، یا ایران را در کام آشفتگی هرچه بیشتر فروبرند و به از هم‌پاشیدن کشور بیانجامند.

لحظهٔ دخالت مستقیم نیروهای مدافع انقلاب در این تصمیم‌گیری‌ها، و جلوگیری از فاجعه‌ای بزرگ‌تر از آنچه تاکنون اتفاق افتاده، فرا رسیده‌ است. و این کار باید امروز صورت گیرد چون دشمن فرصت تعلل تا فردا را به‌ما نخواهد داد.

2 Comments to “بیانیهٔ «هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست ایران» در مورد رویدادهای اخیر در سوریه و پیامدهای آن برای منطقه‌ و ایران”

  1. با سلام و درودهای بی پایان،

    بیانیه بسیار میهن پرستانه و منطبق با شرایط کنونی کشور و راه برون رفت از وضعیتی است که اگر ادامه پیدا کند به فروپاشی کشور منتهی خواهد شد.
    اجازه میخواهم که به عنوان سردبیر این بیانیه را در وبگاه پیک خاور نشر دهم.

    درهمبستگی،

    نویدا سادات نبی پور

  2. با درودهای گرم به نویسندگان این نوشته و سپاس بیکران از آنان برای نگارش و انتشار بسیار مسوولانه، بموقع و موشکافانه این بیانیه.
    پاینده باد ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *