بابک دریایی ــ
مسئله حجاب در ایران، که زمانی صرفاً یک مقوله مذهبی و فرهنگی تلقی میشد، امروز به یکی از مهمترین مسائل اجتماعی و سیاسی کشور تبدیل شده است. در سالهای اخیر، این موضوع از سوی گروههای مختلف داخلی و خارجی به ابزاری برای ایجاد تنش و دوقطبیسازی جامعه بدل شده است. در حالی که بخش عمدهای از جامعه ایران همچنان به ارزشهای سنتی و فرهنگی خود پایبند است، اما دخالتهای افراطی از دو سو – چه از سوی برخی جریانهای متحجر و چه از سوی گروههای غربگرا و برانداز – سبب ایجاد بحرانی گسترده شده که همزیستی مسالمتآمیز اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است.
تاریخچه حجاب در ایران: از کشف حجاب تا قانون اجباری
مسئله پوشش زنان در ایران همواره تابعی از تحولات سیاسی و اجتماعی بوده است. در دوران رضا شاه، سیاست کشف حجاب با اجبار و سرکوب همراه بود، که به مقاومت گسترده اقشار مذهبی انجامید. پس از انقلاب ۱۳۵۷، روندی معکوس طی شد و حجاب بهعنوان یک قانون اجتماعی و دینی اجباری شد. از آن زمان تاکنون، این قانون همواره مورد بحث بوده و موافقان و مخالفان بسیاری داشته است.
حجاب در وضعیت کنونی: چالشهای اجتماعی و سیاسی
امروزه، حجاب در ایران دیگر تنها یک مسئله مذهبی نیست، بلکه تبدیل به یک ابزار سیاسی شده است که هر دو جریان افراطی در داخل و دشمنان خارجی از آن بهرهبرداری میکنند. از یک سو، گروههایی در داخل کشور تلاش دارند تا با سختگیریهای بیمنطق و تنگنظری، جامعه را به سوی نوعی کنترل اجباری سوق دهند. تجمعات و فشارهای سازمانیافته برخی گروههای مذهبی برای اجرای قوانین سختگیرانه حجاب، سبب افزایش نارضایتی و ایجاد شکاف در میان مردم شده است. از سوی دیگر، رسانههای غربی و اپوزیسیون خارجنشین بهطور مداوم از این مسئله برای تحریک جامعه و دامن زدن به ناآرامیها بهره میگیرند. ایجاد دوقطبیهای کاذب میان زنان محجبه و بیحجاب و تحریک افکار عمومی علیه باورهای دینی، بخشی از برنامههایی است که از سوی این رسانهها دنبال میشود.
قانون عفاف و حجاب و تعلیق آن: یک تصمیم عقلانی
با افزایش مخالفتهای اجتماعی با قوانین سختگیرانه در حوزه پوشش، دولت و شورای عالی امنیت ملی ایران تصمیم گرفتند که اجرای قانون جدید عفاف و حجاب را فعلاً متوقف کنند. این تصمیم، که با درک فضای اجتماعی و میزان مقاومت در برابر قوانین دستوری اتخاذ شد، نشان از آن دارد که نظام سیاسی نیز به این درک رسیده است که فشار بیش از حد در حوزه مسائل فرهنگی میتواند نتیجه معکوس به همراه داشته باشد. حتی رئیسجمهور نیز از ابلاغ و اجرای این قانون خودداری کرده است، چرا که میداند جامعه مدرن دیگر پذیرای تحمیلهای اینچنینی نیست. در مقابل، برخی جریانهای افراطی مذهبی، از جمله برخی امامان جمعه در شهرهایی مانند مشهد و تهران، همچنان بر طبل تفرقه میکوبند و مسئولان را به «کوتاه آمدن در برابر بیدینی» متهم میکنند. این روند نهتنها به حل مسئله کمکی نمیکند، بلکه تنشها را افزایش داده و بر مشکلات جامعه میافزاید.
دیدگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: ضرورت نگاه فرهنگی به مسئله حجاب
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سید عباس صالحی، نیز در این زمینه به رویکردی فرهنگی و اجتماعی تأکید دارد. او معتقد است که مسئله عفاف و حجاب یک مقوله چندبعدی است که باید از سه منظر دینی، قانونی و فرهنگی بررسی شود. از دیدگاه او، حجاب نهتنها یک تکلیف شرعی در مذاهب اسلامی است، بلکه در سطح جامعه نیز باید از دریچه فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و صرفاً به ابزار قانونی و دستوری تبدیل نشود.
وی همچنین بر این نکته تأکید دارد که حجاب تنها به پوشش زنان محدود نمیشود و مردان نیز موظف به رعایت عفاف در گفتار و رفتار خود هستند. او اشاره میکند که در جامعه، برخورد لازم با مردانی که با رفتار و گفتار ناپسند موجب ناامنی روانی برای زنان میشوند، کمتر صورت میگیرد. از دیدگاه او، گسترش فرهنگ حیا و عفاف در جامعه نهتنها از طریق قوانین، بلکه از راه آموزش و ترویج اخلاق اسلامی امکانپذیر است.
وزیر فرهنگ با تأکید بر لزوم درک خاستگاههای فرهنگی حجاب، معتقد است که جامعه باید زمینههای اخلاقی و فرهنگی لازم را فراهم آورد تا رعایت پوشش، نه از روی اجبار، بلکه در نتیجه درک و پذیرش اجتماعی صورت گیرد. او تصریح میکند که حجاب را باید بهعنوان بخشی از حساسیت و مراقبت فرهنگی نسبت به آنچه از تاریخ کهن فرهنگ ایرانی و اسلامی در حوزه آداب و رسوم و زیست فردی و اجتماعی باقی مانده است، مورد توجه قرار داد.
وی همچنین هشدار میدهد که اگر مردان و زنان ایرانی در هاضمه تمدن مدرن و غربی چنان تحلیل روند که چیزی از فرهنگ شرقی، اسلامی و ایرانی باقی نماند، نهتنها ایران بلکه کل بشریت و انسانیت از این یکدستی فرهنگی متضرر خواهد شد. او تأکید دارد که فرهنگها و تمدنهای بشری متکثر هستند و حفظ این تنوع، بخشی از هویت ملتهاست که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
لزوم یافتن راهی برای تعادل و همزیستی مسالمتآمیز
فرهنگ غالب در ایران همچنان ریشه در سنتهای اسلامی-ایرانی دارد و بسیاری از مردم، چه موافق و چه مخالف حجاب اجباری، به ضرورت رعایت پوشش عرفی در یک جامعه شرقی باور دارند. اما جامعه ایران در حال تغییر است و تحمیل دیدگاههای افراطی، چه از سوی طرفداران اجبار حجاب و چه از سوی گروههای افراط گرا که بیبندوباری مطلق را ترویج میکنند، راهحل مناسبی برای این مسئله نخواهد بود. دولت و نهادهای فرهنگی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، باید به جای اتخاذ سیاستهای تنبیهی و تقابلی، به دنبال راهحلهای فرهنگی و اجتماعی برای اقناع عمومی باشند.
در این میان، یک سیاستگذاری هوشمندانه میتواند از یکسو افراط در تقلید از فرهنگ غربی را مهار کند و از سوی دیگر، راه را بر افراطگرایی داخلی ببندد. ترویج یک نگاه متعادل به فرهنگ پوشش، احترام به انتخاب افراد در چارچوبهای اجتماعی و تلاش برای کاهش تنشها، میتواند از ایران جامعهای بسازد که هم به سنتهای خود پایبند باشد و هم پذیرای تحولات اجتماعی شود. آینده ایران نیازمند همبستگی و تعامل میان همه گروههای اجتماعی است و حجاب، به جای آنکه به ابزاری برای دوقطبیسازی جامعه تبدیل شود، باید به مسئلهای فرهنگی بدل گردد که با گفتگو و درک متقابل حل و فصل شود.