پیمان روحی ــ
«بریکس» (BRICS) مخفف اقتصادهای ملی در حال ظهور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. این اصطلاح در ابتدا در سال ۲۰۰۱ توسط کارشناس گلدمن ساکس جیم اونیل، در گزارش خود، Building Better Global Economic BRICs (Global Economics Paper No: 66) [PDF] به عنوان «بریک» (BRIC) ابداع شد. در آن زمان، اقتصادهای برزیل، روسیه، هند و چین رشد قابل توجهی را تجربه کردند که نگرانیهایی را در مورد تأثیر آنها بر اقتصاد جهانی ایجاد کرد. وزرای خارجه این کشورها در سال ۲۰۰۵ به طور غیررسمی دیدار کردند که منجر به تشکیل اجلاس های رسمی سالانه تر از سال ۲۰۰۹ شد.
به طور کلی، این جلسات برای بهبود شرایط اقتصادی در کشورهای بریکس برگزار می شود و به رهبران آنها فرصتی برای همکاری در رابطه با این تلاش ها می دهد. در دسامبر ۲۰۱۰، آفریقای جنوبی به گروه غیررسمی پیوست و نام اختصاری را به «بریکس» (BRICS) تغییر داد. این بازارهای نوظهور مجموعاً ۴۲ درصد از جمعیت جهان، و بر اساس World Factbook بیش از ۳۱ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می دهند.
دو محور اصلی که توجه جهانیان در اقصی نقاط دنیا را به خود معطوف کرده عبارتند از: “ارز جدید” (BRICS currency) و گسترش بریکس (+BRICS)
– ارز جدید: ابتدا این تصور غالب/عمومی از “ارز جدید” را به چالش کشیده تأکید کنیم که قرار نیست ارز کشوری، نقش بعد از جنگ جهانی دومِ دلار آمریکا را بازی کند. اساسأ قرار نیست که “ارز بریکس” جایگزین هیچکدام از ارز های ملی کشورهای عضو شود. سخن از بر ساختن ساختار نوین مالی برای تبادلات بین المللی کشورها با استفاده از تکنولوژی های نوین (مانند ارز های دیجیتال) و جایگزینی نهادها و ساختارهای مالی دلار محور است. طرح های متفاوتی پیشنهاد و بخشأ در بین کشورهایی (مانند اتحادیه اقتصادی اروآسیا) آزمایش شده است؛ حتی نام R5 پیشنهاد شده زیرا حرف اول نام ارز های ۵ کشور برزیل (Real)، روسیه (Rubel)، هند (Rupie)، چین (RNB) و آفریقای جنوبی (Rand) حرف R است. قطعی است که این اجلاس “ارز جدید” ارائه نخواهد داد و پروسه تکوین “ارز بریکس” پروسه ای طولانی تر از یک سال و دو سال است. اما این نیز قطعی است که همین اجلاس بریکس حول تقویت “بانک نوین جهانی” که به بانک بریکس معروف است، ایجاد ساختارهای نوین مالی و بانکی، و همچنین افزایش تبادلات اقتصادی با استفاده از ارز های ملی و همکاریهای بسیار گسترده تر تجاری و علمی و زیر ساختی میان اعضای خود و بطور کلی در جنوب جهانی، دستاوردهای چشمگیری خواهد داشت!
– گسترش بریکس و عضویت اعضای جدید: اگر بخواهیم آنچه تا الآن محتمل ترین چشم انداز بنظر میرسد را خلاصه کنیم، ماجرا از این قرار است:
• در میان ۵ کشور فعلی، هند علاقه چندانی به گسترش بریکس در این زمانه نداشت، ولی بنظر میاید با فرمول “قدری آهسته تر” با ۴ عضو دیگر همراه شده. تا به حال حدود ۴۰ کشور تمایل خود به عضویت در بریکس را اعلام کرده اند که در این میان ۲۳ کشور رسمأ تقاضای عضویت داده اند (شاید آرژانتین پس از انتخابات هفته پیش درخواست خود را زیر فشار آمریکا پس بگیرد). تا به حال لیست های مختلفی از نام کشورهایی در صف اول عضویت مطرح شده. در تمام آنها نام ایران دیده میشود. ابتدا نام آرژانتین همراه با ایران برده میشد، ولی اخیرأ خیلی کمتر نام آرژانتین به گوش میرسد. در میان کشورهای آفریقایی بیش از همه نام مصر و الجزایر مطرح شده. در آسیا به شمول غرب آن، علاوه بر ایران در تمام لیست های ۴ ماه اخیر نام عربستان سعودی نیز ثابت است. اندونزی نیز از نامزدان قطعی است، ولی نام ترکیه با تردیدهایی مطرح میشود. اخیرأ نام امارات متحده عربی نیز به کرات مطرح شده است. جمعبندی خود من (بالاخص با توجه به آخرین تحلیل ها و پیشبینی های پپه اسکوبار – از بهترین تحلیلگران ژئوپلیتیک در جهان و کارشناس قطعی ژئوپلیتیک اروآسیا) چنین است: اگر فقط یک کشور اضافه شود، شانس ایران بالاترین است. اگر دو کشور اضافه شوند، ایران و عربستان سعودی بالاترین شانس را دارند. اگر ۳ کشور اضافه شوند، پیش بینی من اینست که سومی از آفریقا باشد. و گمان نکنم در این اجلاس و برای امسال بیش از حداکثر ۳ کشور به جمع بریکس اضافه شوند. در حاشیه عرض کنم که بنظرم دیدار اخیر آقای عبدالهیان وزیر خارجه کشورمان با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، علاوه بر مسائل منطقه ای و نقش آمریکا، به اجلاس بریکس نیز مربوط بوده است. همانطور که میدانیم، آقای رئیسی رئیس جمهور کشورمان نیز در میان مدعوین پانزدهمین اجلاس سالیانه بریکس در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی است. شخصأ چشم انتظار خبر خوب عضویت ایران در بریکس با دو «I» هستم (BRIICS)!
• مکانیزم تصمیمگیری و همکاری در بریکس بر مبنای اجماع است. یعنی حتی اگر یک کشور مخالفت کند، تصمیم جمعی در موضوع مورد اختلاف اتخاذ نمیشود. خود این مکانیزم و ضرورت وجود حداقل ضروری اجماع حول مهمترین عرصه ها، گسترش سریع بریکس را با مشکلات و پیچیدگی هایی روبرو میکند.
• بزرگترین چالشی که صاحبنظران از طیف های گوناگون روی آن توافق دارند، پاشنه آشیل اختلافات داخلی است. نظم آمریکایی در مقابل هر نوع تحولی که هژمونی آنرا به خطر بیندازد، بشدت واکنش نشان میدهد. آمریکا و متحدان، چنانچه تا کنون، از طریق تهدید و تطمیع، ایجاد بی ثباتی و تحریم، انقلاب رنگی و فشار اقتصادی و خلاصه به انواع حیل کشورهای عضو را تحت فشار گذاشته است. در این میان بنظر برخی اندیشکده های آمریکایی، برزیل و آفریقای جنوبی و هند به علاوه برخی کشورهای جدیدی که احتمالأ امسال یا سال دیگر اضافه شوند، “حلقه های ضعیف” بریکس هستند که میتوان از کانال تمرکز بر آنها، بریکس را تضعیف کرد.
علاوه بر ۲ محور فوق، فضا و دورانی که این اجلاس در آن برگزار میشود، همه نگاه ها را به خود معطوف کرده است.
این فکر که پروژه بریکس در ادامه به پروژه “سازمان همکاری های شانگهای”، اتحادیه اقتصادی اروآسیا و حتی “یک کمربند یک راه” به گونه ای متصل شود، خیلی قوی است. از آنجا که تعداد هر چه بیشتری از اعضای سازمانهای پیش گفته مشترک هستند، روند طبیعی تکامل این پروژه ها، آنها را به یکدیگر متصل خواهد کرد. چشم انداز نوعی “سازمان ملل” متساوی الحقوق که در آن بخش های مختلف جنوب جهانی جایگاه شایسته و بایسته خود را بیابند، هر چه جلوتر میرویم محتمل تر میشود.
خود محل برگزاری اجلاس در آفریقای جنوبی که با دور جدیدی از برآمد کشورهای آفریقایی، بالاخص اخیرأ در ساحل غربی تحت نو استعمار فرانسه، همراه شده و تعداد هر چه بیشتری از ۵۴ کشور آفریقایی از “نظم آمریکایی” فاصله میگیرند، و تقویت و تحکیم اتحادیه آفریقا طرفداران هر چه فزاینده تری یافته، از اهمیت دو چندان برخوردار است.
اینکه سران ۶۷ کشور جنوب جهانی به این اجلاس دعوت شده اند، نوید تولّدی نو برای “جنبش غیر متعهد ها” میدهد. پس از چند قرن، جنوب جهانی بر علیه نظم استعماری و نو استعماری در قامتی غیر قابل چشم پوشی و با نه تنها انگیزه قوی بلکه امکانات عینی قابل اتکا به پا خواسته است.
ایران و بریکس
در چنین بستری است که پیوستن میهنمان به بریکس معنایی ویژه میابد. سالها ایران ما، گاه به تنهایی، در مقابل نظم تک قطبی و زور مدارانه غرب ایستاد و ملت ما هزینه های گزافی برای این ایستادگی پرداخت. اکنون اما زمان بهره برداری و ایفای نقش شایسته کشور در شکل دهی به نظم نوین چند قطبی/چند جانبه گرا است؛ نظمی که جنوب جهانی پس از سده ها استعمار و نو استعمار و چند دهه گلوبالیسم نئولیبرال سردمدار آن است.
ایران مستقل با ظرفیت های تاریخی-تمدنی و ژئوپلیتیک منحصر به فرد خود، همراه با تجارب بسیار از سالها تقابل و تعامل با نظم غربی، و مستعد جهش اقتصادی، اکنون به معنای واقعی کلمه به جامعه جهانی پیوند میخورد؛ نه آن “جامعه جهانی” که حامیان نظم در حال افول آمریکایی ورد زبانشان است، بلکه به معنی واقعی کلمه اکثریت ۸۷ درصدی جامعه بشری را تشکیل میدهند.
نا گفته پیدا است که عضویت میهنمان ایران در چنین نهاد چند جانبه گرا چه مزیت هایی برای ما دارد. از زمینه رو به رشد اقتصادی (به شمول بی اثر کردن قطعی تحریم های آمریکا و متحدین) تا تقویت همکاریهای بین المللی برای فقر زدایی، بهبود محیط زیست، صلح و امنیت جهانی همگی در دسترس ما خواهد بود. باور کنیم که ایران ما در زمره نظام های تمدنی و “آجر” های پایه گذاری نظم عادلانه تر و دموکراتیک تر جهانی است!
آینده ای خیلی نزدیک را میبینم که جهش اقتصادی در ایران ما غیر قابل کتمان است و از کشورمان به مثابه “اقتصاد نو ظهور” (Emerging Economy) نام برده میشود. به امید آنکه توسعه شتابگیر اقتصادی همراه با رفاه عمومی و چشیدن طعم شیرین نتایج مقاومت چند دهه اخیر برای ملت عزیزمان باشد!
تصمیمات اجلاسی که دیروز کار خود را آغاز کرد، در زمره سر فصل های شیفت نظم جهانی در تاریخ به یاد خواهد ماند!