بابک دریایی ــ
در روزهایی که فشار معیشتی و بیثباتی شغلی کمر اقشار زحمتکش را خم کرده، دیدار کارگران با رهبر انقلاب فرصتی بود برای بازتاب بخشی از دردها، آرزوها و دغدغههای این نیروی اجتماعی بزرگ و شریف. سخنان رهبر انقلاب در این دیدار، دربردارندهی نکات ارزشمندی بود که اگر بهدرستی درک و پیگیری شود، میتواند سنگبنای حرکتی نو برای ارتقای جایگاه کارگر در اقتصاد و جامعهی ایران باشد. اما همانطور که تجربه نشان داده، هیچ سخنی ـــ حتی نیکوترینشان ـــ بهخودی خود ضامن بهبود زندگی کارگران نیست، مگر آنکه با سازمانیابی، خواستجمعی و مبارزه پیگیر همراه شود.
نگاه به کارگر
رهبر انقلاب بار دیگر با صراحت از کارگران بهعنوان «ستون تولید» و «سرمایه واقعی کشور» نام بردند. تأکید بر امنیت شغلی، ایمنی کار، آموزش مهارت، مشارکت در سود تولید، حمایت از کالای ایرانی، و تأمین مسکن برای کارگران، گامی مثبت در سطح گفتار رسمی نظام است. اما نباید فراموش کرد که بسیاری از این نکات، سالهاست در دل مطالبات کارگری تکرار شدهاند؛ از سوی همان کارگرانی که گاه نه فقط صدایشان شنیده نشده، بلکه بهخاطر بیان همین خواستهها، با تهدید، تعلیق یا سرکوب مواجه شدهاند.
بنابراین، برای این که رهنمودهای رهبری در خصوص مطالبات کارگران تحقق پیدا کند، چاره این است که اینبار کارگران خود این مطالبات را سازمانیافته، مستقل و با پافشاری آگاهانه دنبال کنند.
امنیت شغلی و کرامت انسانی
وقتی رهبر انقلاب میگویند کارگر باید بتواند برای زندگیاش برنامهریزی کند، معنای روشن آن این است که نظام اقتصادی نباید کارگر را بهمثابه نیرویی مصرفشدنی، فصلی یا قابلحذف نگاه کند. قراردادهای سفید، شرکتهای پیمانکاری، خصوصیسازیهای بیضابطه و رهاسازی امنیت شغلی، عملاً هزاران کارگر را در شرایط بیثبات و تحقیرآمیز قرار دادهاند. اکنون، خود کارگران باید از این سخنان بهره گیرند و آن را پشتوانهای برای فشار بر نهادهای ذیربط جهت رفع ابهامات و اصلاح قانون کار در راستای حفظ امنیت شغلی کارگران و ممنوعیت واقعی قراردادهای ناعادلانه و بیضابطه قرار دهند.
الزامات مشارکت کارگران در سود
طرح شراکت کارگر در سود تولید گر چه میتواند به بهبود تأمین هزینه معیشت کارگران کمک کند، اما اگر این مشارکت اما اگر این مشارکت تنها در سود باشد و نه در تصمیمگیری، مالکیت و نظارت، به راحتی به ابزاری برای افزایش بهرهکشی بدل میشود. کارگران باید بهدرستی بپرسند: آیا ما در ضررها هم شریک میشویم؟ آیا حق نظر در مدیریت تولید داریم؟ بنابراین، مشارکت واقعی تنها زمانی معنا دارد که کارگران صاحب صدا، تشکل و قدرت چانهزنی باشند. این امر تنها با تشکلیابی مستقل، قوی و ریشهدار ممکن است.
کارگران خاموش نمیمانند
یکی از نکات تأملبرانگیز دیدار امسال کارگران با رهبر انقلاب، آن بود که برخلاف رسم معمول در دیدارهای اصناف، فرهنگیان یا دانشجویان، سخنگوی کارگران از درون خودشان نبود، بلکه این «وزیر کار» بود که بهجای آنها صحبت کرد. این امر، بیتردید مورد توجه بسیاری از کارگران قرار گرفته است. کارگران انتظار داشتند تا نمایندهای واقعی از میان خودشان، با زبان تجربه و زیست خویش، از مسائل، دردها و آرمانهایشان بگوید. در شرایط کنونی، به دلیل نبود امکان برای شنیدن مستقیم این صدا، کارگران هنوز این امکان را ندارند که صدایشان بیواسطه و مستقیم در سطوح بالای حاکمیت شنیده شود.
این تأکید مجدد لازم است که بیانات رهبری درباره مطالبات کارگران و بهبود وضعیت تولید ـــ از تأمین مسکن تا کیفیت تولید و فرهنگسازی برای مصرف کالای ایرانی ـــ فقط زمانی عملی میشود که کارگران نهادهایی برای پیگیری جمعی مطالبات خود داشته باشند. تشکل، سندیکا و شوراهای واقعی کارگری، نه تهدیدی برای امنیت، بلکه ضامن آرامش و عدالت در جامعهاند. کارگران اگر بخواهند از این فرصت استفاده کنند، باید جسورانه، با اتحاد و آگاهی، گام بردارند و برای حق تشکل، دستمزد عادلانه، ایمنی، و عزت شغلی ایستادگی کنند.
چه میتوان آموخت؟
دیدار کارگران با رهبری، علیرغم محدودیتهای مورد اشاره، در عین حال حاوی نکاتی بود که اگر بهدرستی خوانده و از آن بهرهبرداری شود، میتواند به پشتگرمی و توشهای برای مبارزه کارگران در مسیر عدالت و کرامت بدل گردد.
نخست آنکه کارگران، نه صرفاً چرخگردان اقتصاد، بلکه ستون عزت، امنیت و استقلال کشور دانسته شدند. این تعبیر مستلزم آن است که نظام اقتصادی کشور، بهجای بهرهکشی و بیثباتسازی نیروی کار، به امنیت شغلی، دستمزد عادلانه، و نقشآفرینی مستقیم کارگران در سیاستگذاری احترام بگذارد. کارگران باید این گفته را به مسئولان یادآوری کنند: اگر ما ستون کشوریم، پس چرا چنان با ما رفتار میشود که گویی سرباریم؟
دوم، نقد ضمنی سیاستهای وارداتی و بیتوجهی به تولید داخلی، فرصتیست برای طرحِ مطالبات مشخص از دولت و مجلس. کارگران، بهویژه در بخشهای تولیدی، حق دارند بپرسند چرا سیاستهای کلان کشور، بهجای حمایت از تولید، زمینهساز تعطیلی کارگاهها و بیکاری گسترده شدهاند. اگر تولید ملی مهم است، باید نهادهای تصمیمگیر پاسخ دهند که چه تدابیری برای حمایت واقعی از کارگران آن اندیشیدهاند.
سوم، اشارات رهبر به ضرورت تأمین مسکن، بهداشت و آموزش برای خانوادهی کارگری را میتوان بهمثابه سندی برای مطالبهگری رسمی به کار گرفت. کارگران باید بخواهند که:
- طرحهای مسکن کارگری شفاف و فراگیر تعریف شود، نه پروژههایی رانتی و بینتیجه؛
- نظام بیمهای کارگران کارآمد و پاسخگو گردد؛
- آموزش فرزندان آنان رایگان، باکیفیت، و عاری از تبعیض باشد.
و سرانجام، شاید مهمترین آموزه این دیدار آن باشد که کارگران نیازمند صدای مستقل و جمعی خود هستند. هیچ مسئولی، حتی با نیت خیر، نمیتواند جای تجربه زیسته میلیونها زن و مرد زحمتکش را در سخنگفتن از رنجها و مطالبات آنان بگیرد. غیبت صدای کارگری در این دیدار، خود نشانهایست برای کارگران که باید بیش از پیش بر همبستگی، تشکلیابی و آگاهی جمعی تأکید کنند. تنها با اتحاد، آموزش و سازمانیافتگی است که میتوان این سخنان کلی را به اقدام مشخص، بهبود واقعی، و تغییر ملموس در شرایط زیست کارگری بدل کرد.
پس از این دیدار، کارگران نباید دست خالی بازگردند. توشه این دیدار را باید از دلِ سخنان بیرون کشید، و آن را به سلاحی برای پیگیری حقوق و ساختن آینده بدل ساخت. کارگران در این مسیر تنها نیستند؛ هر وجدان بیدار، هر وجدان عدالتخواه، و هر نیروی آگاه اجتماعی باید در کنار آنان بایستد.
سخن پایانی: ضرورت کنشگری کارگران
دیدار اخیر رهبری با کارگران میتواند به نقطهعطفی راهبردی تبدیل شود؛ مشروط بر آنکه این سخنان به منشأ تحرک، سازمانیابی و مطالبهگری آگاهانه بدل گردد. امروز بیش از هر زمان، جامعه کارگری نیازمند اعتماد به نفس، انسجام درونی و افق روشن است. این سخنان نباید پایان یک گفتوگو تلقی شود، بلکه باید آغاز حرکتی تازه باشد؛ حرکتی برای بازپسگیری کرامت، ایفای نقش واقعی در فرآیند تولید، و دستیابی به سهم شایسته در مدیریت سرنوشت اقتصادی کشور. کارگرِ امروز، با تکیه بر همبستگی، میتواند از حاشیه به متن بیاید و از مخاطب سخن، به کنشگر راهبرد بدل شود.