پریسا نصرآبادی-
برای تحلیل رویکرد روسیه و سفر لاوروف به ایران که ذیل این رویکرد قابل ارزیابیست، به گمانم باید به تلقّی روسیه از دولت دوم ترامپ نگاهی داشته باشیم.
روسیه چهار محور اصلی را در رابطه با دولت ترامپ مدّ نظر دارد:
۱- روسیه به تضعیف خط آتلانتیسیزم در دولت ترامپ نظر دارد و تلاش میکند که در شکافهای پدیدآمده بر این محور بازیهای خودش را سوار کند.
۲- روسیه نگاه واقع بینانهای به رفتار دولت ترامپ دارد و میداند که سختگیری ترامپ بر متحدان/همپیمانان و گشودگی نسبت به دشمنان/رقبا در نخستین لایه، امکاناتی برای روسیه فراهم آورده، اما در لایههای زیرین و در بلندمدت این شرایط برای محدودسازی و مهار قدرت روسیه برای جلوگیری از بدل شدن روسیه به یک قطب اقتصادی به کار گرفته خواهد شد.
۳- روسیه (و همین طور چین) نسبت به هدف استراتژیک ترامپ در بهبود روابط با روسیه هشیارانه نگاه میکنند. روسیه معتقد است که دولت ترامپ در تلاش است که خط نیکسون در دههی هفتاد میلادی در قبال چین را این بار پس از نیم قرن در قبال روسیه تکرار کند و با این استراتژی دوستونی، محور چین-روسیه-ایران ـــ به مثابه محوری که بیشترین عاملیت در تغییر نظم بینالمللی دارد ـــ را متزلزل کرده و از هم بپاشد.
ایالات متحده بنا دارد با سیاست امتیازدهی به روسیه در پروندهی اوکراین، رویکرد روسیه را در غرب و جنوب غرب آسیا معتدل کند. بدین ترتیب آمریکا میتواند با افزایش فشار بر ضعیفترین حلقهی این اتحاد سهگانه یعنی ایران که قدرتی دارای عاملیت در منطقه است، یکی از سه ضلع این اتحاد را مهار کند و سپس به سراغ دشمن اصلی یعنی چین برود.
۴- روسیه سیاست افزایش شکاف میان ایالات متحده و اروپا را دنبال میکند و لذا تلاش میکند که با ایفای نقش، مثلاً میانجیگری در پرونده هستهای ایران، ضمن فراهم کردن زمینهی حذف تروئیکای اروپایی و ثانویه شدن اهمیت نقش اروپا، مسأله را میان آمریکا و ایران حل و فصل کند. ضمن این که این میانجیگری، چنان که هم در سخنان پوتین و هم سخنگوی کرملین پسکوف و هم در مصاحبهی اولیانوف با بی.بی.سی تصریح شده، با تأکید بر این موضوع صورت میگیرد که ایران شریک و متّحد روسیه است.
نگاهی به خط زمانی کنشگریها حول موضوع مذاکره در یک ماه اخیر:
۷ فوریه: اعلام موضع صریح و داهیانهی رهبر ایران نسبت به مذاکره با آمریکا که پس از امضای یادداشت ریاستجمهوری توسط ترامپ صورت گرفت. یادداشتی که مسألهی مذاکره با ایران را عملاً در چارچوب تسلیم، ترسیم کرده است.
رهبر ایران فرمودند: «با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.»
۱۲ فوریه: تماس تلفنی ترامپ با پوتین
۱۸ فوریه: نشست ریاض و دیدار نمایندگان روسیه و آمریکا و گفتگو برای حل و فصل مسائل فیمابین با محوریت غائلهی اوکراین. (ریاض علاوه بر میزبانی با توافق آمریکا و روسیه جزئی از مذاکرات صلح اوکراین بوده است)
۲۵ فوریه: سفر لاوروف به تهران
علاوه بر در میان گذاشتن پیشنهاد ترامپ در جهت میانجیگری روسیه در پروندهی هستهای میان آمریکا و ایران، برخی منابع در تهران احتمال میدهند که لاوروف پیشنهاد دیگری نیز سوی پوتین را با مقامات ایران مطرح کرده باشد. این پیشنهاد ممکن است شامل معاملات نفتی پنهان یا یک سیستم پرداخت جایگزین سوئیفت باشد که در سال ۲۰۲۲ توسط مهدی صفری، معاون سابق وزارت خارجه ایران، پیشنهاد شده بود.
به علاوه عراقچی در کنفرانس خبری مشترک با لاوروف تأکید کرد که ایران هرگز تحت فشار، تهدید یا تحریم مذاکره نخواهد کرد.
۲۷ فوریه: نشست استانبول و دیدار مجدد نمایندگان روسیه و آمریکا که محتوای آن مطلقاً رسانهای نشد. (آنکارا به خواست روسیه صرفاً میزبان مذاکرات بوده و جزئی از مذاکرات صلح اوکراین نبوده است)
۳ مارس: اعلام نظر علنی ایران دربارهی سفر لاوروف به تهران. سخنگوی و.ا.خ اعلام کرد که «دوستان روس ما هر آنچه در جریان باشد را با ما در میان میگذارند و روند مشورتی ادامه دارد.»
بازنمایی میانجیگری روسیه بین ایران و آمریکا در رسانهها:
بلومبرگ در تاریخ ۴ مارس ۲۰۲۵، در گزارشی اختصاصی اعلام کرد کرملین پذیرفته است که به تسهیل مذاکرات بین ایران و ایالات متحده کمک کند.
این نخستین اعلام علنی در خصوص نقش میانجی روسیه میان آمریکا و ایران بود. اما بلومبرگ با درهم آمیختن مواضع کرملین و اخبار «منابع آگاه» خود در روسیه، دو مورد کذب را نیز در رسانهها نشر داد:
۱- روسیه پذیرفته است که در مورد «برنامه هستهای تهران» و «شبکه گروههای نیابتی آن در خاورمیانه» کمک کند. این در حالی است که روسیه صرفاً بر میانجیگری در پرونده هستهای ایران صحّه گذاشته است.
۲- ایده این میانجیگری ابتدا از سوی روسیه در گفتوگو با مقامات آمریکایی مطرح شد و رئیسجمهور آمریکا، بهصورت غیرمستقیم در تماسی تلفنی در ماه گذشته با رئیسجمهور روسیه، به آن اشاره کرده است. طبق اعلام کرملین پیشنهاد میانجیگری در تماس تلفنی ترامپ و پوتین از سوی ترامپ طرح شده و پوتین نیز، پس از سفر لاوروف به تهران و کسب موافقت ایران این موضوع را علنی کرده است.
چرا میانجیگری روسیه میان آمریکا و ایران برای ترامپ فوریت دارد؟
۱- زیرا مهار توان هستهای ایران برای اسرائیل فوریت دارد و اگر ترامپ نتواند چارچوبی برای تأمین امنیت اسرائیل فراهم کند، لابی اسرائیل در داخل ایالات متحده در مقابل سیاستها و پروژههای دولت ترامپ کارشکنی خواهد کرد.
۲- ایران در حال تقویت سیستم دفاعی خود با کمک چین و روسیه است.
چین با ارسال محموله هزار تُنی مواد شیمیایی برای تهیه سوخت جامد موشکهای بالستیک در ۱۳ فوریه و روسیه با ارسال سامانه اس-۴۰۰ با رادارهای ضد فناوری پنهانکاری جنگندههای نسل پنجم مثل اف-۳۵ و خبر استقرار سوخو-۵۷ در ایران در ۲۴ فوریه، نگرانی غرب را افزایش دادهاند. اگر این سامانهها عملیاتی شوند، برتری هوایی اسرائیل کاهش مییابد.
۳- منابع ایالات متحده و اسرائیل ادعا میکنند که حزبالله لبنان، در حال بازسازی با جذب نیرو و تسلیحات جدید از طریق سوریه است.
۴- گزارشها حاکی از این است که ایران با همراهی روسیه در حال ارتقای موشکهای بالستیک خود است.
۵- آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۴ فوریه ۲۰۲۵ هشدار داد که ایران با داشتن ۲۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰٪ (نزدیک به سطح تسلیحاتی) و تولید ۹۰ کیلوگرم از دسامبر ۲۰۲۴، میتواند در چند ماه چندین بمب خام یا با زمان بیشتر بمبهای پیشرفتهتر بسازد. این عوامل اسرائیل را به اقدام سریع ترغیب میکند.
اسرائیل تلاش میکند آمریکا را به دخالت مستقیم در نبرد میدانی با ایران بکشاند و آمریکا میخواهد اجتناب کند. اما آمریکا باید برای مهار اسرائیل ایران را به لحاظ هستهای خنثی کرده باشد.
در همین حال، اظهار نظرات مقامات سیاسی و نظامی ایران حاکی از این است که ایران آرایش جنگی گرفته است. این وضعیت به ویژه با آخرین سخنرانی رهبری و میزانسن صحنه با حضور مقامات ارشد نظامی ایران، جلوه و وضوح بیشتری پیدا کرده است.
جمعبندی تا این لحظه:
ـــ پذیرش نقش «میانجی» از سوی روسیه حول پروندهی هستهای میان ایران و آمریکا، با هماهنگی ایران و در وهلهی بعد احتمالاً چین صورت گرفته است.
ـــ دامنهی مطالبات طرف آمریکایی در مذاکرات، با نظر ایران تعیین شده است. یعنی کف و سقف این مطالبات و تلاش برای میانجیگری روسیه در این بازه مطابق منویان ایران معیّن شده و نقش روسیه و چین در این باره مشورتی است.
ـــ سیر تحولات در روابط ایران و روسیه حاکی از این است که جایگاه روسیه در مناسبات فیمابین، در عالیترین سطح یعنی در سطح رهبری ایران تعیین میشود و نه دیگر نهادهای حکومت ایران. به عبارت دیگر، نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی (که به ویژه عهدهدار مدیریت و پیشبرد این روابط در سالهای اخیر بوده) و نیز وزارت خارجه، بر مبنای خطوط صورتبندیشده در سطح رهبری عمل میکنند. این موضوع در طرف روسی نیز کاملآ فهم و به رسمیت شناخته شده است.
ـــ برخلاف تحلیل و تفسیرهایی که در رسانههای جریان اصلی بلوک ترانس آتلانتیک منتشر میشود، در سمت دیگری که در جستجوی استفاده از فرصتها برای تسریع و تسهیل تغییر در نظم جهانی است، چنین درکی وجود دارد که رقابتهای خُرد درون محور ایران-چین-روسیه نافی مناسبات استراتژیک و کلیدی این سه ضلع نیست و در سایهی منافع بلندمدت و راهبردی این مثلث فهم و پیگیری میشود. به این معنی که فیالمثل اگر ایران و روسیه در مسألهی انرژی رقیب هستند، یا چین و روسیه در بهرهبرداری از شکاف اقتصادی میان آمریکا و اروپا ظاهراً در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند، اما مجموعهی این تقابلها و حتی تعارضها در سایهی همسویی راهبردی این مثلث برای فراروی از نظم تکقطبی و تثبیت نظم چندقطبی معنا پیدا میکنند. اگرچه در ایران چنین فهمی در میان تحلیلگران عرصهی روابط بینالملل کمیاب به نظر میرسد، اما خوشبختانه در عالیترین سطح ساختار سیاسی ایران یعنی در سطح رهبری نظام، این درک، به دقیقترین و جامعترین شکل ممکن به چشم میخورد و در مواضع ایشان انعکاس مییابد.