یادداشتی روشنگرانه

پریسا نصرآبادی، ۹ تیر، ۱۴۰۴ —

  • ‏ ایران، روزی جنگنده‌هایی خواهد ساخت که مانند پهپادها و موشک‌هایش، بازی‌های غرب-جمعی را در ‎ جنوب-جهانی برهم خواهد زد.
  • آن روز می‌تواند چندان دور نباشد، مشروط بر این‌که سرنوشت جنگ امروزمان به مغزها و بازوهای منفصل دشمن وجودی‌مان در درون ایران سپرده نشود.
  • جنگ تمام نشده و به این زودی‌ها نیز تمام نخواهد شد. این باید برای همه به ویژه صاحبان جاه و مقام از همیشه روشن‌تر باشد.
  • وضعیت جنگی، آرایش جنگی می‌طلبد؛ هم در سطح حاکمیت و هم در جامعه.
  • هریک از مسئولان و مقامات کشور که درصدد انکار وضعیت جنگی هستند یا اصرار دارند که مملکت را با همان شیوه‌های فشل گذشته اداره کنند و اوضاع داخلی را عامدانه و آگاهانه، به ورطۀ بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیافکنند، عملاً دارند با دشمنان ایران هم‌افزایی می‌کنند، و باید همین امروز کنار روند و یا برکنار شوند.
  • اگر زودتر از این‌ها و پیش از این که جنگ مرئی شود و با سویه‌های نظامی پررنگ‌تر جلوه کند، تحریم‌های حداکثری، ترورهای زنجیره‌ای، تروریزم سایبری و جاسوس‌پروری و… به عنوان مصادیقی از جنگ غیرکلاسیک دشمنان علیه تمامیت کشور و ملت ایران به رسمیت شناخته شده بود، برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان کشور با این فهم از وضعیت صورت گرفته بود، سختگیری‌های ضروری چه در مقابله با فسادهای اقتصادی و سیاسی و چه در سطوح حفاظتی و امنیتی اعمال شده بود، و ایران که تا این اندازه تحت فشار و تهدید بوده، در عرصه‌های مختلف چنین یله و بی‌دروپیکر نبود، اکنون سطح آمادگی ملّی برای تطبیق با شرایط جنگی به ویژه برای مسئولان حکومت تا این اندازه دشوار نبود. مردم قدرت انطباق و انعطاف بیشتری در فهم شرایط دارند تا اصحاب قدرت.
  • مردم به‌طور غریزی دریافته‌اند که برای بقاء و حفظ تمام دارایی‌های زیستی و تمدّنی خود باید بجنگند. مردم ارادۀ به جنگیدن و استقامت کردن دارند. آن‌ها که می‌خواهند بی ارادگی خود را به مردم فرافکنی کنند، مخلّ انسجام ضروری در وضعیت جنگی هستند. در وضعیت جنگی مماشات سمّ است و می‌تواند یک ملّت را از پای درآورد.
  • همین امروز یا فردا، ممکن است دوباره آژیرهای جنگ به صدا در بیاید و آتش‌بسِ شکننده دود شود و به هوا برود، آماده‌ایم؟
  • خطای محض است اگر مقامات کشوری و لشکری، به هر دلیلی ─حتی به بهانۀ  حفظ آرامش روانی جامعه─ وضعیت را عادی جلوه بدهند. شرایط به هیچ‌وجه عادی نیست. آرامش روانی در وضعیت جنگی نیز، با شیوه‌ها و ابزارهای متفاوتی برقرار می‌شود.
  • ضامن آرامش روانی جامعه در شرایط کنونی می‌تواند این باشد که همۀ ما «به واقع» در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر جنگی هست، برای همه است. پس هرکه در این حلقه نیست، باید از منابع قدرت و ثروت خلع ید شود.
  • انکار این واقعیت که «ما با تهدیدهای وجودی مواجه هستیم»، نه فقط دردی را دوا نمی‌کند، بلکه ما را به قهقرایی فراتر از آن‌چه می‌توان متصوّر بود، می‌برد.
  • دیگر نمی‌توانیم جان عزیز فرماندهان، سربازان، دانشمندان و مردمان رنج‌کشیدۀ کشورمان را فدای الیگارش‌ها و بروکرات‌های گردن‌کلفت و فاسدی کنیم که جنگ را به نیابت از دشمنان در این سرزمین آغاز کردند و با خیر عمومی و این ملّت تعارض منافع دارند… دیگر بس است.
  • جنگنده نداریم، اما می‌توانیم جنگنده باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *