ایران، روزی جنگندههایی خواهد ساخت که مانند پهپادها و موشکهایش، بازیهای غرب-جمعی را در جنوب-جهانی برهم خواهد زد.
آن روز میتواند چندان دور نباشد، مشروط بر اینکه سرنوشت جنگ امروزمان به مغزها و بازوهای منفصل دشمن وجودیمان در درون ایران سپرده نشود.
جنگ تمام نشده و به این زودیها نیز تمام نخواهد شد. این باید برای همه به ویژه صاحبان جاه و مقام از همیشه روشنتر باشد.
وضعیت جنگی، آرایش جنگی میطلبد؛ هم در سطح حاکمیت و هم در جامعه.
هریک از مسئولان و مقامات کشور که درصدد انکار وضعیت جنگی هستند یا اصرار دارند که مملکت را با همان شیوههای فشل گذشته اداره کنند و اوضاع داخلی را عامدانه و آگاهانه، به ورطۀ بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیافکنند، عملاً دارند با دشمنان ایران همافزایی میکنند، و باید همین امروز کنار روند و یا برکنار شوند.
اگر زودتر از اینها و پیش از این که جنگ مرئی شود و با سویههای نظامی پررنگتر جلوه کند، تحریمهای حداکثری، ترورهای زنجیرهای، تروریزم سایبری و جاسوسپروری و… به عنوان مصادیقی از جنگ غیرکلاسیک دشمنان علیه تمامیت کشور و ملت ایران به رسمیت شناخته شده بود، برنامهریزیهای خرد و کلان کشور با این فهم از وضعیت صورت گرفته بود، سختگیریهای ضروری چه در مقابله با فسادهای اقتصادی و سیاسی و چه در سطوح حفاظتی و امنیتی اعمال شده بود، و ایران که تا این اندازه تحت فشار و تهدید بوده، در عرصههای مختلف چنین یله و بیدروپیکر نبود، اکنون سطح آمادگی ملّی برای تطبیق با شرایط جنگی به ویژه برای مسئولان حکومت تا این اندازه دشوار نبود. مردم قدرت انطباق و انعطاف بیشتری در فهم شرایط دارند تا اصحاب قدرت.
مردم بهطور غریزی دریافتهاند که برای بقاء و حفظ تمام داراییهای زیستی و تمدّنی خود باید بجنگند. مردم ارادۀ به جنگیدن و استقامت کردن دارند. آنها که میخواهند بی ارادگی خود را به مردم فرافکنی کنند، مخلّ انسجام ضروری در وضعیت جنگی هستند. در وضعیت جنگی مماشات سمّ است و میتواند یک ملّت را از پای درآورد.
همین امروز یا فردا، ممکن است دوباره آژیرهای جنگ به صدا در بیاید و آتشبسِ شکننده دود شود و به هوا برود، آمادهایم؟
خطای محض است اگر مقامات کشوری و لشکری، به هر دلیلی ─حتی به بهانۀ حفظ آرامش روانی جامعه─ وضعیت را عادی جلوه بدهند. شرایط به هیچوجه عادی نیست. آرامش روانی در وضعیت جنگی نیز، با شیوهها و ابزارهای متفاوتی برقرار میشود.
ضامن آرامش روانی جامعه در شرایط کنونی میتواند این باشد که همۀ ما «به واقع» در یک کشتی نشستهایم و اگر جنگی هست، برای همه است. پس هرکه در این حلقه نیست، باید از منابع قدرت و ثروت خلع ید شود.
انکار این واقعیت که «ما با تهدیدهای وجودی مواجه هستیم»، نه فقط دردی را دوا نمیکند، بلکه ما را به قهقرایی فراتر از آنچه میتوان متصوّر بود، میبرد.
دیگر نمیتوانیم جان عزیز فرماندهان، سربازان، دانشمندان و مردمان رنجکشیدۀ کشورمان را فدای الیگارشها و بروکراتهای گردنکلفت و فاسدی کنیم که جنگ را به نیابت از دشمنان در این سرزمین آغاز کردند و با خیر عمومی و این ملّت تعارض منافع دارند… دیگر بس است.