بیانیه جمعی از هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست ایران
مردم آگاه و نیروهای عدالتخواه جهان!
جهان ما امروز در لحظهای سرنوشتساز ایستاده است: تلاقیِ افول امپریالیسمِ یکجانبهگرا با مقاومتهای ملی و مردمی، کارزارهای نوین تهاجمی و تلاشهایی هماهنگ برای بازپسگیری هژمونی را شتاب بخشیده است. در این بزنگاه تاریخی، ساکت ماندن معنایی جز همدستی با پروژههای نواستعماری و قربانی کردن آیندهٔ نسلها ندارد. ما باید با وضوح، صراحت و همصدایی اعلام کنیم: تهدیدها علیه ایران، غزه و ونزوئلا بخشهایی از یک طرح واحد و گستردهاند — طرحی که هدفش مهار و تجزیهٔ کشورهای مستقل جنوب جهانی و فروکاستن حق تعیین سرنوشت ملل است.
۱. صورتبندی تهدید: ابزارها و اهداف امپریالیسم در افول
امپریالیسمی که در عرصهٔ اقتصادی دچار بحران و تضعیف شده، راهبرد خود را به سوی ابزارهای دیگری معطوف کرده است: نظامیسازی گسترده، پیمانهای جنگی، تحریم های اقتصادیِ بیسابقه، جنگهای تعرفهای، حملات سایبری، کنترل رسانهها و بهکارگیری انقلابهای رنگی و دستکاری ساختاری در کشورها برای نصب حکومتهای دستنشانده. این ابزارها نه صرفاً تاکتیکهای پراکنده، که بخشی از یک استراتژی یکپارچه برای بازسازی هژمونی و جلوگیری از تولد نظم جهانی عادلانهاند.
هدف اصلی این پروژه، کشورهای مستقل و نیروهای مقاومتاند: ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و منابع استراتژیکش، غزه به مثابهٔ نماد مقاومت مردم فلسطین، و ونزوئلا به عنوان نقطهٔ کانونی مقاومت در آمریکای لاتین. حمله به هر یک از این نقاط به منزلهٔ حملهای مستقیم به شالودۀ استقلال و کرامت ملی سایر مللِ جنوب جهانی است.
۲. ایران: سدِ استوار در برابر محاصره و توطئههای امپریالیستی
امروز بیش از هر زمان دیگر، ایران در مرکز نقشههای امپریالیستی و صهیونیستی قرار دارد. لشکرکشیهای تازهٔ ایالات متحده به خلیج فارس، انتقال ناوها و هواپیماهای جنگی، و تلاش برای بازپسگیری پایگاههای نظامی در اطراف ایران از جمله بگرام در افغانستان، نشانگر خیز بزرگی است برای احاطه و فشار. اما تجربه نشان داده است که این تهدیدها بیش از آنکه ایران را مرعوب سازد، ارادهٔ مقاومت را در منطقه نیرومندتر کرده است.
بعد از ماجرای غزه، هدف دشمن روشنتر از همیشه است: بازکردن راه نفوذ اسرائیل در قلب منطقه، برهمزدن موازنهٔ قدرت، و ایجاد توطئههای رنگارنگ علیه ایران ــ از فشار سیاسی و تحریم اقتصادی گرفته تا سناریوهای تجزیهطلبانه. اما این نقشهها، همچون گذشته، در برابر اتحاد ملت و توان بازدارندگی مقاومت، بارها نقش بر آب شدهاند.
ایران امروز تنها نیست؛ از لبنان و فلسطین تا یمن و عراق، جبههای گسترده از نیروهای مقاومت در برابر تجاوز ایستادهاند. هرچه حضور نظامی آمریکا در پیرامون ایران فزونتر شود، واکنش متقابل و همبستهٔ این جبهه نیز قدرتمندتر خواهد بود. نه تهدیدِ ناوهای هواپیمابر و نه توطئههای سیاسی نمیتواند ملتی را که بر استقلال و آزادی خود پای میفشرد، به زانو درآورد.
ما نه تنها باید نسبت به تهدید نظامی هشدار دهیم، بلکه بر ضرورت راهبردیِ پیشگیری، همبستگی منطقهای و تقویت سازمانهای مردمی تأکید کنیم. مقاومت راهبردی و ایجاد پیمانهای دفاع متقابل بر پایهٔ اعتماد و نه وابستگی، شرط بقا و کرامت ملی است.
ایران همچنان سد استوار در برابر سلطهجویی است؛ سدی که نهتنها از تمامیت خود دفاع میکند، بلکه الهامبخش ملتهای منطقه برای ایستادگی در برابر امپریالیسم و صهیونیسم است.
۳. غزه: قلب تپندهٔ مقاومت و مرز سرنوشتساز نبرد با صهیونیسم
غزه امروز نه فقط جغرافیایی کوچک، بلکه وجدان بیدارِ عصر ماست — خط مقدمِ نبردی جهانی میان سلطه و آزادی، میان اشغال و کرامت انسانی و نماد بزرگترین مقاومت زمانه. این باریکهٔ محاصرهشده که دههها زیر بمباران، محاصرهٔ غذایی و دارویی و جنگ روانیِ بیامان زیسته است، در برابر بزرگترین ماشین جنگیِ خاورمیانه ایستاده و تسلیم نشده است؛ هر ضربهای که بر پیکرش وارد آمده، ارادهٔ مقاومت را نیرومندتر ساخته است.
در آستانهٔ دومین سالگرد عملیات «طوفان الاقصی» (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، فاجعهٔ انسانی در غزه به اوج خود رسیده است: بیش از شصتوچهار هزار تن، که اکثریتِ آنان زن و کودکاند، جان باختهاند؛ صدها هزار نفر زخمی یا آواره شدهاند؛ و در سایهٔ محاصره، گرسنگی و کمبود دارو به سلاحی علیه غیرنظامیان بدل شده است. نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، و وزیر دفاع پیشین، یوآف گالانت، اکنون در معرض اتهاماتی چون نسلکشی و جنایت علیه بشریت قرار گرفته و مراحل قضایی بینالمللی در جریان است — نشانهای از آن که پاسخگوییِ تاریخی غیرقابلاجتناب است.
در همین حال، حلقههایی در واشنگتن و پشتیبانان بینالمللیشان طرحِ موسوم به «۲۰/۲۱ مادهای» را بهعنوان راهحلی یکطرفه و «صلحجویانه» پیشنهاد دادهاند. جوهر این طرح بر خلعسلاحِ غزه، دمیلیتاریزاسیون و واگذاریِ ادارهٔ موقت به نهادهای بینالمللی یا تکنوکراتهای وابسته متمرکز است. ما این برنامه را نه راهِ رهایی که توطئهای هدفمند میدانیم: تلاشی برای سفیدشوییِ سیاسیِ اسرائیل، بازسازیِ مشروعیتی که از دست رفته و خارج کردن این رژیم از انزوای بینالمللی — و همهٔ اینها از راهی که بهظاهر «صلح» خوانده میشود، اما در باطن حقِ مقاومت و حقِ تعیین سرنوشت مردم فلسطین را تضعیف میکند. حتی اگر برخی مذاکرات منطقهای حول تبادل اسرا یا کاهش خشونت جریان یابد، هیچ شکلی از صلحِ پایدار را نمیتوان پذیرفت که بر اساسِ خلعسلاحِ یکجانبه یا حذفِ حقِ ساختنِ دولت مستقل فلسطینی بنا شود.
با وجود این توطئههای سیاسی و رسانهای، پیامِ غزه صریح و بیپرده است: مقاومتِ واقعی را با سازوکارهای تکنوکراتیک و رهنمودهای یکجانبه نمیتوان مهار کرد. هر «راهحلِ» ظاهراً صلحجویانه که آزادی، بازگشت آوارگان و ظرفیتِ دفاع مشروع را نادیده بگیرد، در واقع استمرارِ اشغال و محرومسازی ملی است — و با خشمِ مشروعِ مردم و مقاومتِ بینالمللی روبهرو خواهد شد.
در کنار ایستادگیِ مردم غزه، موجی بیسابقه از همبستگی جهانی برخاسته است: میلیونها انسان در رم، لندن، مادرید، لیسبون، لوکزامبورگ، سیدنی، تورنتو و دهها شهر دیگر به خیابانها آمدهاند تا این جنایات هولناک را محکوم کنند و خواستار پایان فوری محاصره و دسترسیِ بیقید و شرطِ امدادرسانی شوند. همزمان، ناوگانهای امدادی مانند «کاروان صُمود» با بیش از پنجاه شناور تلاش کردند محمولههای حیاتی برسانند که با ممانعتها و بازداشتهای دریایی مواجه شدند — شاهدی دیگر بر ضرورت فشار بینالمللی برای باز شدن گذرگاهها و تضمینِ رساندن کمکهای انسانی.
همبستگی با غزه، از جنس تعهد اخلاقی و سیاسی است: ایستادن در برابر سفیدشوییِ سیاسی و روایتسازیای که قصد دارد عاملِ اصلی جنایات را به قربانی بدل کند؛ افشای عملیاتِ اطلاعاتی و رسانهایِ طرفهای حامیِ اشغال؛ و پشتیبانی از حقِ مشروعِ مردم فلسطین برای مقاومت، تشکیلِ دولت مستقل و بازگشتِ آوارگان. غزه امروز خطِ مقدمِ دفاع از شرافت و آزادیِ بشریت است؛ هر ضربهای که این ملت کوچک بر پیکرِ امپریالیسم و صهیونیسم وارد میآورد، پژواکی در سراسر جهان دارد. اگر غزه زنده بماند، امیدِ همهٔ ملتهای زیر ستم زنده خواهد ماند — و اگر غزه پیروز شود، و بیتردید پیروز خواهد شد، این پیروزی نقطهٔ عطفی در تضعیفِ مشروعیتِ صهیونیسم و عقبنشینیِ حلقهٔ امپریالیستی در منطقه خواهد بود.
۴. ونزوئلا: نشانِ مقاومت آمریکای لاتین و هدفِ محاصرهٔ نواستعماری
در آمریکای لاتین، ونزوئلا بیش از هر کشور دیگری هدف مستقیم جنگ نواستعماری است؛ محاصره اقتصادی، تهاجم سیاسی و تهدیدات نظامی علیه آن، بخشی از پروژهای وسیعتر برای به زانو درآوردن جنبشهای استقلالطلب در این قاره است. اما ونزوئلا تنها نیست: کوبا، این ملت قهرمان، بیش از شش دهه است که زیر شدیدترین تحریمها و محاصره اقتصادی جهان ایستادگی کرده و همچنان نماد تسلیمناپذیری در برابر امپریالیسم باقی مانده است.
امروز جنگ تعرفهها و فشارهای مالی نه فقط ونزوئلا، که برزیل، کلمبیا و حتی هند را هدف گرفته است تا این کشورها را به تسلیم در برابر ایالات متحده وادار کند. سیاستهای تحریمی و تعرفهای علیه این قدرتهای نوظهور نشان میدهد که هدف، جلوگیری از ظهور قطبهای مستقل اقتصادی و سیاسی است.
در چنین شرایطی، دفاع از ونزوئلا و کوبا یعنی دفاع از حق تمامی ملتهای آمریکای لاتین برای توسعه مستقل، رهایی از قیمومت امپریالیستی و پیوستن به جبههای جهانی که در برابر نظم تحمیلی ایالات متحده و متحدانش قد علم کرده است. آمریکای لاتین اگر بار دیگر به قارهای آزاد بدل شود، نه تنها الهامبخش جهان، بلکه سد محکمی در برابر تهاجمات نوین امپریالیستی خواهد بود.
۵. اوکراین: نخستین سنگر شکست امپریالیسم در ژئوپلیتیک
جنگ اوکراین نقطهٔ عطفی در تاریخ معاصر است؛ نخستین جبههای که در آن پیشروی امپریالیسم در قلب ژئوپلیتیک جهانی متوقف شد. ایالات متحده و اروپا با این تصور وارد میدان شدند که با شبکهٔ تحریمهای همهجانبه، انزوای اقتصادی و حمایت مالی-نظامی بیسابقه میتوانند روسیه را به زانو درآورند و جهان را بار دیگر زیر فرمان خود آورند. اما نتیجه برعکس شد: روسیه نه تنها سقوط نکرد، بلکه در برابر این یورش اقتصادی و نظامی استوارتر شد، بخشهای بیشتری از اوکراین را آزاد کرد و نظم غربی را به چالش کشید.
این شکست، شکافی عمیق در ساختار سلطهٔ غرب ایجاد کرد و حقیقتی را آشکار ساخت: دوران فرمانروایی بیرقیب آمریکا و اروپا پایان یافته است. هرچه تحریمها شدیدتر شد، مقاومت جهانی بیشتر خود را نشان داد و دیگر کشورها از آمریکای لاتین تا آفریقا و آسیا، جسورتر شدند.
امروز جنون و خشمِ ایالات متحده و متحدانش از همین شکست برمیخیزد. آنها که میبینند دیگر نمیتوانند با همان ابزارهای قدیمی (تحریم، جنگ نیابتی، اشغال نظامی) جهان را مطیع کنند، به حرکاتِ دیوانهوارتر روی آوردهاند: لشکرکشیهای گسترده، فشارهای تعرفهای، تهدیدهای تجزیهطلبانه و بازکردن مسیر نفوذ اسرائیل در خاورمیانه. اما این نشانهٔ قدرت نیست؛ این نشانهٔ استیصال است.
از اوکراین تا غزه، از ایران تا ونزوئلا و کوبا، و از یمن تا آفریقا، یک جبههٔ جهانی شکل گرفته است که دیگر حاضر نیست زیر فرمان امپریالیسم زندگی کند. جنگ اوکراین، آغاز این بیداری بود؛ امروز هرچه جلوتر میرویم، این جبهه گستردهتر و هماهنگتر میشود.
۶. هشدار نهایی و فراخوان به عمل
ما معتقدیم که امید واقعی به آیندهای عادلانه تنها از طریق وحدتِ نیروهای ضد امپریالیستی و سوگیری روشن به سمت حق تعیین سرنوشت ملل ممکن است. این لحظه، لحظهٔ اعلامِ همبستگیِ عملی است — با ایران، با غزه، با ونزوئلا و با همهٔ مللی که خواهان استقلال و عدالت اند. در شرایط خطیر کنونی، راهبرد همبستگی، سه محور عملی فوری می طلبد:
الف. اتحاد سیاسی-مردمی: تقویت پیوندهای میان جنبشهای مردمی، شوراها، سندیکاها، نهادهای مدنی و دولتهای مستقل؛ تبادل اطلاعات، هماهنگی برنامهای و پشتیبانی بینالمللی از مبارزات مردمی.
ب. توانمندسازی دفاعی-اقتصادی: کاهش وابستگیهای استراتژیک، ایجاد پیمانهای منطقهای دفاعیِ مبتنی بر همبستگی و تقویت اقتصادهای ملی و محلی برای مقاومت در برابر تحریمها و محاصرهها.
ج. آگاهیرسانی و مبارزهٔ معرفتی: خنثیسازی جنگ رسانهای با تولید روایتهای مستقل، ترجمه و نشر شواهد، و مقابله با تبلیغاتِ دروغین که اهداف مداخلهگران را توجیه میکند.
بیایید در برابر فریبهای صلحِ یکطرفه، در برابر پروژههای تجزیهطلبانه و در برابر هر گونه تلاش برای فروشِ دوبارهٔ سلطهٔ امپریالیستی به نامِ امنیت یا توسعه، ایستادگی کنیم. زمانِ گفتنِ «دیگر کافیست» رسیده است. تنها با مقاومتِ متحد، آگاهیِ عمومی و سازماندهی مستمر میتوانیم از شعلههای این آتشِ جهانی بکاهیم و راهی بسازیم که بر پایهٔ کرامت، عدالت و استقلال متقابل استوار باشد.
امروز ایران، غزه، ونزوئلا، کوبا و روسیه تنها نقاط جغرافیایی نیستند؛ آنها سنگرهای مقاومت و امید بشر علیه سلطهٔ امپریالیسم و صهیونیسماند. این ملتها نشان دادهاند که هیچ تهدید نظامی، اقتصادی یا سیاسی نمیتواند ارادهٔ آزادیخواهانهٔ آنان را شکست دهد.
جهان امروز صحنهٔ نبرد بشریت علیه بربریت است؛ اما این نبرد، پیروزی را به نفع مقاومت و ملتهای آزادیخواه رقم خواهد زد. هرچند مسیر دشوار است، اما تاریخ بارها نشان داده است که ارادهٔ ملتها در برابر زور و سلطه، شکستناپذیر است.
به نامِ آزادی، عدالت و همبستگیِ بینالمللی علیه امپریالیسم
جمعی از هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست