قدرتٍ حاشیه؛ چگونه مردم عادی اسرائیل را منزوی کردند؟!

سکوت را بشکنیم

امیرحسین کشانی —

🔻آگاهی عمومی و جنبش‌های خودجوش مردمی در اروپا و آمریکا، امروز به سلاحی عملی و مؤثر علیه رژیم اسرائیل تبدیل شده‌اند.این پدیده نه تنها یک موج فرهنگی است، بلکه شبکه‌ای از کنش‌های هدفمند را شکل داده که از اعتراضات بندری و فهرست‌گذاری کشتی‌ها تا تحریم‌های دولتی و فشار بر شرکت‌های چندملیتی را شامل می‌شود. این اقدامات، شریان‌های لجستیکی و سیاسی رژیم را هدف گرفته و نتانیاهو را وادار به اعتراف به ورود اسرائیل به «دوران انزوا» کرده است.

🔻آگاهی عمومی، اگرچه ظاهراً «نرم» و غیرمادی به‌نظر می‌رسد، اما در ذات خود ظرفیت تولید قدرت سیاسی و عملی را دارد. طی دو سال اخیر، این آگاهی به‌ویژه میان جوانان، جوامع مدنی و تشکل‌های صنفی در اروپا و آمریکا رشد چشمگیری داشته است.

این رشد، زمینه‌ساز گذار از پشتیبانی صرف به کنش‌های مستقیم علیه زنجیره‌های تأمین و حمایت لجستیکی از رژیم صهیونیستی شده است. پیوند میان ایده و عمل، همیشه تاریخ‌ساز بوده است. در این زمینه، بزرگ‌ترین دستاورد ابتکاراتی مانند ناوگان صمود و ائتلاف‌های همسو را، می‌توان پمپاژ آگاهی به مراکز سنتی حمایت از رژیم صهیونیستی ــ یعنی اروپا و آمریکا ــ شمرد. از چند کشتی اولیه تا اکنون که بیش از ۴۰ فروند کشتی به این ابتکار پیوسته‌اند، نشان می‌دهد چگونه یک موج نمادین می‌تواند در عرض چند ماه به ظرفیت‌های عملی عظیم تبدیل شود. این تحول، یادآور جنبش‌های تاریخی مانند بایکوت آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید است، جایی که آگاهی عمومی منجر به تحریم‌های اقتصادی و سیاسی شد و نهایتاً به تغییرات ساختاری انجامید.

🔻 نمونه‌های این کنش ها روشن و متنوع‌اند و نشان‌دهنده گذار از شعار به عمل هستند. دو تشکل بزرگ کارگران بنادر ایتالیا به نام های USB و اتحادیه کارگری جنوا در تحریم خدمات‌رسانی به کشتی های اسرائیلی و تهدید به اعتصاب سراسری بنادر اروپا در صورت قطع ۲۰ دقیقه ای ارتباط با کاروان صمود (یعنی در صورت برخورد قهری با کاروان) تحت عنوان کارزار ۲۰ دقیقه و Block Europe روی آوردند که منجر به فشار روی دولت راستگرای جورجیا ملونی و حمایت او از کاروان صمود شد. فراخوان تجمع سراسری در بندر هامبورگ مهم ترین بندر اروپا در قلب بزرگترین حامی اروپایی رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از بارگیری سلاح از این بندر برای اسرائیل، اعتراض مردم سوئد به کارخانه ولو بر علیه سود این شرکت از مشارکت در نسل‌کشی غزه؛ همه این موارد، نمونه‌هایی از جنبش‌های رو به رشد برای قطع شریان‌های حیاتی رژیم صهیونیستی هستند؛ جنبش‌هایی که نه از سوی به اصطلاح “پروکسی‌” های دولت‌های مخالف اسرائیل، بلکه توسط هسته‌های مقاومت خودجوش شکل گرفته‌اند. این هسته‌های برآمده از آگاهی و بیداری عمومی در دو سال اخیر، نشان‌دهنده یک تحول مردمی و مستقل است.

🔻 این تهدید، نه تنها نمادین است، بلکه می‌تواند زنجیره تأمین رژیم را فلج کند، همان‌طور که اعتصابات بندری در بلژیک و سوئد اخیراً باعث تأخیر در حمل سلاح به اسرائیل شده است. کمپین‌هایی مانند «No Harbor for Genocide» فهرستی دقیق ازکشتی‌ها، شرکت‌های کشتیرانی و محموله‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی را منتشر کرده‌اند. این فهرست‌ها، با استفاده از داده‌های عمومی مانند سیستم‌های ردیابی دریایی (AIS)، شفافیت ایجاد کرده و فشار اجتماعی بر شرکت‌هارا افزایش داده‌اند. برای نمونه، شرکت دانمارکی Maersk پس از افشای همکاری‌هایش، تحت فشار کمپین‌ها مجبور به بازنگری قراردادهایش شده است. دولت‌ها نیز از اسپانیا که ورود کشتی‌های حامل سلاح به بنادرش را ممنوع کرد تا کلمبیا که صادرات زغال‌سنگ به اسرائیل را متوقف نمود، مواضع عملی اتخاذ کرده‌اند. حتی در سطح محلی، شهرهایی مانند بارسلونا و سانفرانسیسکو تحریم‌های نمادین اما مؤثری علیه شرکت‌های همکار با رژیم اعمال کرده‌اند. اعتراضات علیه شرکت‌هایی مانند کاترپیلار (Caterpillar تولیدکننده بولدوزرهای مورد استفاده در تخریب خانه‌های فلسطینی) یا گوگل (به دلیل قراردادهای ابری با ارتش اسرائیل) فراگیر شده‌اند. این فشارها، اغلب از طریق کمپین‌های بایکوت،عدم سرمایه‌گذاری و تحریم (BDS)، منجر به کاهش سهام و عقب‌نشینی برخی شرکت‌ها شده است.

🔻این اقدامات نشان می‌دهند که قطع شریان‌ها دیگر فقط یک شعار نیست، بلکه به عملیات‌های مستقیم تبدیل شده است. تحلیل آماری نشان می‌دهد که از سال ۲۰۲۳، هزینه‌های لجستیکی رژیم صهیونیستی حداقل ۲۰ درصد افزایش یافته، عمدتاً به دلیل تغییر مسیرهای دریایی و تأخیر در بنادر.

این کنش‌ها دو سطح تأثیرگذار دارند که می‌توان آن‌ها را به‌صورت زیر تحلیل کرد؛ در سطح سیاسی و نمادین، کاهش مشروعیت بین‌المللی رژیم صهیونیستی مشهود است، همان‌طور که در مجمع عمومی سازمان ملل، بیش از۱۴۰ کشور علیه اقداماتش رأی داده‌اند.

 این انزوا، پوشش روابط رسمی را فرو می‌پاشد و حضور دیپلماتیک را در برخی محافل کاهش می‌دهد. همچنین، افزایش هزینه‌های دیپلماتیک وجود دارد؛ اعتراف نتانیاهو به «دوران انزوا» نشان‌دهنده فشار داخلی و خارجی است.

این فشارها، از خیابان (مانند اعتراضات دانشگاهی در آمریکا) تا صنفی (اعتصابات) و حقوقی (دعاوی در دیوان بین‌المللی دادگستری) امتداد می‌یابند. در سطح عملی و لجستیکی، افزایش زمان و هزینه تأمین مشهود است؛ مسیرهای لجستیکی پیچیده‌ترشده و ریسک انتقال محموله‌های حساس (مانند سوخت و تجهیزات نظامی) بالا رفته است. برای مثال، بسته شدن موقت تنگه باب‌المندب توسط نیروهای یمنی، هزینه‌های بیمه و حمل‌ونقل را دوبرابر کرده است. این انزوا می‌تواند به کاهش توان نظامی و اقتصادی منجر شود، همان‌طورکه گزارش‌های اقتصادی نشان می‌دهند اقتصاد اسرائیل در سال ۲۰۲۴ با رشد منفی روبرو بوده و وابستگی به واردات (۹۰ درصد انرژی) آن را آسیب‌پذیر کرده است.

🔻از منظر تحلیلی، آنچه نتانیاهو «انزوا» می‌نامد، محصول فشارهای توأمان خارجی (مانند کمپین‌های جهانی) و داخلی (مانند اعتراضات در تل‌آویو علیه سیاست‌های جنگی) است. این فشارها، زنجیره‌های اقتصادی و لجستیکی را هدف گرفته و عرصه‌های جدیدی از مقاومت را باز می‌کنند؛ میدان‌هایی که پیش‌تر به دولت‌ها و ارتش‌ها محدود بود. 

🔻اگر فرایند فعلی ادامه یابد، جبهه‌های جدیدی پیش روی رژیم صهیونیستی باز خواهد شد: کاهش دسترسی به بنادر کلیدی، فشار بر شرکت‌های چندملیتی مانند کمپین علیه  شوران (Chevron) برای قطع صادرات گاز و افزایش هزینه‌های سیاسی و اقتصادی.

این‌ها نهال‌هایی هستند که امروز کاشته شده و می‌توانند به موانع ساختاری تبدیل شوند.

🔻مهم‌ترین پدیده بی‌سابقه، نقش لایه‌های حاشیه‌ای جامعه یعنی مردم عادی، جوانان، تشکل‌های صنفی و شبکه‌های مدنی است. این گروه‌ها اقداماتی انجام می‌دهند که دولت‌ها به دلایل دیپلماتیک، اقتصادی یا سیاسی از آن عاجزند. برای نمونه، در حالی که نشست‌های رسمی سران منطقه (مانند نشست دوحه پس از حمله اسراییل) اغلب به بیانیه‌های نیم‌بند محدود می‌شود، کنش‌های غیردولتی از بیان اعتراض به بستن راه‌ها و شریان‌ها رسیده‌اند. این فاصله میان دولت‌ها و جوامع مدنی، فضایی برای فشارهای نوین ایجاد کرده است. اتحادیه‌های کارگری، کمپین‌های بایکوت و اعتراضات مردمی، از فضای نمادین عبورکرده و عملیات مستقیم علیه زنجیره‌های لجستیکی را پیش می‌برند.

🔻این تغییر، معادله قدرت را تغییر می‌دهد و فشارهایی ایجاد می‌کند که دیگر صرفاً اخلاقی نیستند، بلکه هزینه و ریسک عملی برای حامیان رژیم به همراه دارند.

🔻نتیجه نهایی این است که امید وجود دارد؛ نه از سر خوش‌بینی محض، بلکه به دلیل تثبیت الگویی جدید از فشار اجتماعی و عملی. این الگو، راه‌های تازه‌ای برای محدودسازی و تغییر معادلات قدرت باز می‌کند و نشان می‌دهد که آگاهی سازمان‌یافته نیروهای حاشیه‌ای می‌تواند مرکز قدرت را به چالش بکشد.

 در نهایت، امتداد صمود نه تنها شریان‌های لجستیکی را قطع می‌کند، بلکه پایه‌های ایدئولوژیک رژیم را نیز تضعیف می‌نماید و این می‌تواند به سمت یک تغییر پارادایم درمقاومت جهانی منجر شود.

منبع: کانال تلگرامی “کاروان صُمود | ائتلاف برای مقاومت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *