پایان عصر انحصار هسته‌ای آمریکا

نوشتۀ: تیموفی بورداشف —

مسألۀ گسترش سلاح‌های هسته‌ای دیگر یک فرضیۀ صرف نیست، و به روندی در حال وقوع تبدیل شده است. تنها نکتۀ نامشخص، سرعت پیشرفت آن است. در آیندۀ نه‌چندان دور، ممکن است به‌جای ۹ کشورِ هسته‌ای امروز، با ۱۵ قدرت هسته‌ای روبه‌رو باشیم. با این حال، دلایل متقنی وجود ندارد که معتقد باشیم این تحول به‌طور بنیادی سیاست بین‌الملل را دگرگون کند یا به یک فاجعۀ جهانی بینجامد.

اختراع سلاح‌های هسته‌ای جهشی فناورانه بود که مناسبات جهانی را دگرگون کرد. این سلاح‌ها، بیش از هر عامل دیگری، سلسله‌مراتب نیرو های نظامی کشورها را تعریف کرده و تهدیدی پدید می‌آورند که هیچ دولتی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

شاید مهم‌ترین پیامد سلاح‌های هسته‌ای، پدید آمدن کشورهایی باشد که عملاً از تهاجم خارجی مصون هستند. در طول تاریخ طولانی جنگ‎ها، هرگز چنین پدیده ای سابقه نداشته است. یک کشور هرچقدرهم  نیرومند، تاب مقاومت در مقابل ائتلافی از رقبا  را نداشت. امپراتوری‌های بزرگ در برابر تهاجم آسیب‌پذیر بودند. پادشاهی‌های عصر روشنگری – از جمله روسیه – بر نظام توازن قوا تکیه داشتند، نظمی که در آن هیچ کشوری نمی‌توانست بر دیگری چیره شود.

اما با ظهور سلاح‌های هسته‌ای، این توازن دگرگون شد. دو کشور – روسیه و ایالات متحده – اکنون چنان توان ویرانگر عظیمی در اختیار دارند که هیچ‌یک را نمی‌توان به‌طور جدی تهدید کرد، و یا حتی با یک ائتلاف آنها را شکست داد. چین نیز به‌تدریج در حال پیوستن به این رتبۀ انحصاری است، هرچند زرادخانۀ هسته‌ای‌اش هنوز بخش کوچکی از زرادخانۀ مسکو یا واشنگتن به‌حساب می‌آید.

از این منظر، سلاح‌های هسته‌ای نوعی صلح غریب با خود به همراه آورده‌اند: صلحی نه از سر اعتماد، بلکه از ترس. جنگ میان ابرقدرت‌های هسته‌ای نه‌تنها غیرقابل تصور است، بلکه از نظر سیاسی نیز غیرعقلانی به شمار می‌رود.

با این حال، تبدیل شدن به یک ابرقدرت هسته‌ای هزینه‌ای گزاف دارد. حتی چین با منابع گسترده‌اش، تنها در سال‌های اخیر توانسته به سطحی نزدیک به زرادخانه‌های روسیه و آمریکا دست یابد. شمار اندکی از کشورها توان مالی و فنی پیمودن چنین مسیری را دارند.

خوشبختانه، بیشتر کشورها نیازی به این کار ندارند. قدرت‌های منطقه‌ای مهمی مانند هند، پاکستان، برزیل، ایران، ژاپن، و حتی کشورهایی کوچک‌تر مانند اسرائیل، در پی شکست‌ناپذیری نظامی در سطح جهانی نیستند. جاه‌طلبی‌های هسته‌ای آن‌ها – در صورت وجود – ماهیتی منطقه‌ای دارد و هدف آن بازدارندگی در برابر همسایگان است، نه فتح قاره‌ها. زرادخانه‌های محدود آن‌ها توازن قدرت در سطح جهانی را برهم نمی‌زند.

آنها نیازی هم به این کار ندارند. دهه‌هاست که پژوهش‏گران جدی –از نظریه‌پردازان غربی گرفته تا استراتژیست‌های روسی – استدلال می‌کنند که گسترش محدود سلاح‌های هسته‌ای ممکن است حتی موجب افزایش ثبات در نظام بین‌الملل شود. استدلال آن‌ها ساده است: سلاح‌های هسته‌ای هزینۀ جنگ را بالا می‌برند. کشورها وقتی با احتمال نابودی کامل مواجه شوند، در اقدام به تجاوز بسیار محتاط‌ تر عمل می کنند.

ما از سالیان قبل شاهد تحقق این واقعیت بوده‌ایم. کره شمالی، با زرادخانه‌ای هسته‌ای نسبتاً محدود خود، در مقابله با واشنگتن موضعی قاطع و جسورانه دارد. در مقابل، ایران که بیش از حد درنگ کرد، در ژوئن ۲۰۲۵ هدف حملۀ اسرائیل و ایالات متحده قرار گرفت. پیام روشن است: در جهان امروز، کشورهایی که فاقد سلاح هسته‌ای هستند،  در معرض تهاجم بیشتری قرار دارند.

این وضعیت، ضعف رژیم کنونی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را آشکار کرده است. کشورهایی مانند هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی همگی این رژیم را نقض کرده‌اند، اما هیچ‌یک به‌طور جدی مجازات نشده‌اند. در مقابل، ایران تلاش کرد تا به آن پایبند بماند و تاوانش را پرداخت. جای تعجب نیست که دیگر کشورها این تحولات را زیر نظر دارند و به نتایج خود می‌رسند.

ژاپن، کره جنوبی، و تایوان – هر یک ممکن است وسوسه شوند که به‌طور مستقل یا با حمایت پنهان آمریکا، به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای بروند. ایالات متحده پیش‌تر نشان داده که چندان نگران پیامدهای بلندمدت از سوی متحدان خود در  شرق آسیا نیست. اگر مهار چین در میان باشد، حاضر است حتی به بی‌ثباتی هم دامن زند.

در این شرایط، موجی جدید از قدرت‌های هسته‌ای نوپا نه تنها محتمل است، بلکه عملاً اجتناب‌ناپذیر می‌باشد. اما این به معنای پایان جهان نخواهد بود.

چرا؟ زیرا حتی با افزایش شمار کشورهای هسته‌ای، توازن واقعی قدرت همچنان حفظ می‌شود. هیچ کشور هسته‌ای نوظهوری در کوتاه مدت به سطح روسیه و ایالات متحده نخواهد رسید. بیشتر آن‌ها به  ایجاد یک بازدارندگی محدود اکتفا می کنند؛ در حدی که خود را در برابر تهاجم محافظت کنند، اما تهدیدی برای امنیت جهانی نباشند. زرادخانه‌های آن‌ها ممکن است برای وارد کردن خسارات هولناک به یک رقیب کافی باشد، اما نه برای نابودی بشریت.

یک جنگ منطقه‌ای — بین هند و پاکستان، ایران و اسرائیل، یا دیگران — فاجعه‌ای بزرگ خواهد بود. میلیون‌ها نفر ممکن است کشته شوند. اما در مقیاس جغرافیایی، فاجعه ای محدود خواهد بود. این‌ها سناریوهایی برای پایان جهان نیستند. و در چنین مواردی، ابرقدرت‌های هسته‌ای — روسیه و ایالات متحده — احتمالاً برای جلوگیری از تشدید اوضاع و برقراری صلح وارد عمل خواهند شد.

البته این وضعیت به‌هیچ‌وجه آرمانی‌ نیست. اما در عین حال آن پایان جهان ویرانگری نیست که طرفداران جنگ‌طلب غربی دوست دارند پیش‌بینی کنند. در واقع، در مقایسه با یک کابوس واقعی — یعنی درگیری مستقیم هسته‌ای میان روسیه و آمریکا — جهان چندقطبی هسته‌ای ممکن است شر کمتری باشد.

گسترش سلاح‌های هسته‌ای ممکن است امری تأسف‌بار باشد، ممکن است دیپلماسی را پیچیده‌تر کند، اما جنون‌آمیز نیست. این روند، واکنشی عقلانی از سوی دولت‌هایی مستقل است، در برابر نظمی که در آن تنها کشورهای دارای سلاح هسته‌ای می‌توانند واقعاً منافع خود را تأمین کنند. این انحصار قدرت که تنها در اختیار چند کشور معدود قرار دارد، در حال فرسایش است. این نه شکستِ نظام، بلکه نتیجۀ منطقی آن است.

معماری راهبردی جهان پس از جنگ، سال‌ها بر پایه یک افسانه بنا شده بود: اینکه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای امری همگانی است و غرب می‌تواند برای همیشه مأمور کنترل و اجرای آن باشد. این افسانه اکنون در حال فروپاشی است. کشورها دریافته‌اند که پیمان‌ها بدون سازوکار اجرایی، معنای چندانی ندارند — و اینکه امنیت امری نیست که بتوان آن را به دیگران سپرد.

در بلندمدت، این وضعیت مستلزم رویکرد تازه ای خواهد بود. جهانی با ۱۵ قدرت هسته‌ای ممکن است ایده‏آل نباشد، اما قابل مدیریت است — به‌ویژه اگر بازیگران اصلی با خویشتن‌داری و مسئولیت‌پذیری عمل کنند. روسیه، به‌عنوان یکی از اولین قدرت‌های هسته‌ای، به‌خوبی این مسؤلیت سنگین را درک می‌کند. و برهم زدن این توازن، از سوی مسکو نخواهد بود.

اما این غرب است که، به دلیل غرور و محاسبات کوتاه‌مدت، ممکن است بحرانی را برانگیزد که مهار آن  از توانش خارج باشد. بی‌پروایی واشنگتن در شرق آسیا، بی‌تفاوتی سهل‌انگارانه‌اش نسبت به خطراتی که متوجه متحدانش می‌کند، و اصرارش بر حفظ برتری راهبردی خود به هر قیمت — این‌ها خطر واقعی‌اند.

ما در آستانۀ عصر جدیدی از هسته‌ای شدن قرار داریم؛ عصری شلوغ‌تر، پیچیده‌تر، و شکننده‌تر. اما این نظم جدید، غیرقابل مدیریت نخواهد بود — به شرط آنکه صاحبان قدرت واقعی، در عوض جنگ طلبی،نقش سرپرست را ایفا کنند.

منبع: راشیا تودی، ۲۱ جولای، ۲۰۲۵ —

مترجم: فرشید واحدیان

https://www.rt.com/news/621781-new-nuclear-age-is-coming/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *