بیانیۀ جمعی از هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست ایران
در روز جمعه ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵ (۲۸ شهریور ۱۴۰۴)، شورای امنیت سازمان ملل متحد بار دیگر صحنۀ شکست عدالت و غلبه منطق امپریالیستی شد. قطعنامهای که میتوانست مانع بازگشت تحریمهای فلجکننده علیه ایران شود، رأی لازم را به دست نیاورد و در عمل، مسیر برای فعالسازی مکانیسم ماشه(اسنپبک) هموار شد. یعنی همان تحریمهایی که با برجام لغو شده بود، دوباره در آستانۀ بازگشت قرار دارد.
کشورهای اروپایی، بریتانیا، فرانسه و آلمان، آشکارا نشان دادند که در تبعیت از واشنگتن و تلآویو، هیچ استقلالی ندارند و هدف اصلی آنان چیزی جز تحمیل «غنیسازی صفر» و کشاندن ایران به انفعال کامل نیست. این همان پروژهای است که با خیانتهای پیاپی غرب از روز نخست برجام تا خروج رسمی آمریکا و سپس دنبالهروی اروپا، پیش برده شد.
تجربۀ دهسالۀ برجام یک حقیقت را عریان کرده است: اعتماد به غرب، سیاستی سراپا شکستخورده است. غرب نه به تعهدات خود عمل کرد، نه به حقوق ایران احترام گذاشت؛ بلکه همواره در پی خلع سلاح دفاعی و تضعیف همهجانبۀ کشور بوده است. مشکل آنها تنها غنیسازی نیست، بلکه موجودیت یک ایران مستقل، دارای توان موشکی و ظرفیت بازدارندگی است.
ما با قاطعیت اعلام میکنیم: مسألهٔ هستهای ایران را نمیتوان از متن استقلال ملی، حق تعیین سرنوشت و مقاومت در برابر سلطهٔ امپریالیستی جدا کرد. امپریالیسم تنها به دنبال تضعیف ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی و بهویژه تواناییهای دفاعی کشورهایی است که حاضر به همپیمانی با نظم تکقطبی نیستند.
ما بازگشت تحریمها را محکوم میکنیم؛ و همزمان تأکید میکنیم که راهحل واقعی در سازش و تسلیم نیست، بلکه در مقاومت سازمانیافتهٔ مردم، تقویت استقلال فناورانه و افزایش پیوندهای منطقهای و بینالمللی جنوب-با-جنوب است
ایران و گذار جهانی
جهان در حال گذار به سوی نظمی نوین است. هژمونی آمریکا ترک برداشته، جنوب جهانی سر برافراشته، دلار در حال از دست دادن موقعیت بلامنازع خود است و قدرتهای نوظهوری چون چین، روسیه، هند، برزیل و دیگران معماریهای تازهای از همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی را پایهگذاری کردهاند.
بسیاری از کشورها با هوشمندی دیپلماتیک توانستهاند جایگاه خود را در این نظم نوین تثبیت کنند. اما جمهوری اسلامی ایران، با وجود موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی و ظرفیتهای عظیم اقتصادی، در بهرهگیری از این فرصتها دچار سهلانگاری و تأخیر شده است. توهم اعتماد به غرب، بوروکراسی فرساینده و نبود یک راهبرد کلان باعث شد که ایران دیر و کُند به پیمانهایی چون شانگهای و بریکس بپیوندد و فرصتهای مهمی در عرصه همکاریهای جنوب-جنوب را از دست بدهد.
امروز بیش از هر زمان ضروری است که سیاست خارجی ایران چرخشی بنیادین به سوی بلوک قدرتهای مستقل و جهان چندقطبی داشته باشد: کنار گذاشتن توهم غربگرایی، فعالسازی دیپلماسی اقتصادی، همراستاسازی سیاستهای ارزی با جهان غیردلاری، تقویت زیرساختهای ترانزیتی و فناورانه، و تدوین راهبرد ملی برای جایگزینی دلار و گسترش روابط همهجانبه با اقتصادهای نوظهور.
وظیفه تاریخی: بازدارندگی کامل
همه این تحولات یک نتیجه روشن دارند: ایران برای بقا و استقلال خود نیازمند بازدارندگی کامل است. اگر تا دیروز امید میرفت که فناوری هستهای صلحآمیز بتواند حقوق ملی را تضمین کند، امروز شرایط تغییر کرده است. دشمنان ایران، از واشنگتن تا تلآویو، هر روز در پی سناریوی تازهای برای تحریم، تهدید یا تجاوزند.
در چنین وضعی، تنها بازدارندگی همهجانبه است که میتواند کشور را از خطر تجاوز و فروپاشی نجات دهد. این بازدارندگی باید چندوجهی باشد:
- تکیه بر فناوری هستهای و پیشبرد سطحی از توان که هیچ قدرتی نتواند به تهدید نظامی علیه ایران بیندیشد.
- تقویت ظرفیتهای مردمی، شوراها و نهادهای عدالتخواه برای مقاومسازی جامعه در برابر تحریمها.
- همبستگی با جبهۀ جنوب جهانی و معماریهای اقتصادی-سیاسی مستقل از غرب.
سخن پایانی
ما، بهعنوان نیروهای چپ ضدامپریالیست، بازگشت تحریمها و دیکتههای امپریالیسم غربی را محکوم میکنیم و با صدای بلند اعلام میداریم:
- دوران اعتماد به غرب پایان یافته است؛
- دوران تصمیمهای بزرگ و بازدارندگی واقعی آغاز شده است؛
- ایران یا باید خود را به بخشی از معماری جهانی ضدامپریالیستی بدل کند، یا همچنان هزینه اعتماد به دشمنان دیرینه را بپردازد.
اکنون زمان آن است که راهی نو، مستقل، مردمی و ضدامپریالیستی گشوده شود؛ راهی که به سوی بازدارندگی کامل، عدالت اجتماعی و همبستگی با ملتهای جنوب جهانی میانجامد.
«جمعی از هواداران اتحاد چپ ضدامپریالیست ایران»
تهران، اول مهرماه ۱۴۰۴ —
سخنرانی رهبرمعظم انقلاب قبل از سخنرانی رئیسجمهور در سازمان ملل،جلوی تسلیم طلبی صد در صدی اصلاح طلبان نئولیبرالیست، این نمایندگان بورژوازی بوروکراتیک ومالی،که خواهان کرنش ودریوزگی دربرابر غرب بودند را گرفت.