نویسنده: ناهید پورعیسی —
تماشای تصاویر رسانههای اجتماعی از بازگشت آوارگان به خانه پس از اعلام آتشبس در غزه، قلب هر کس را در هرکجا، به درد می آورد.
در عین حال دیدن کودکان خردسال در حال رقصیدن و خواندن سرودهای زیبای عربی در مورد وطن ضربه دیده و مصدوم خود، با تکان دادن پرچمهایی بزرگتر از بدن کوچکشان، لبخند بر لبها میآورد.
با این حال، اینها صحنههایی معمولی نیستند. در دو سال گذشته، واقعیت روزانه نسلکشی که به صورت زنده پخش میشد همین کودکان را نشان می داد که زیر بمباران جتهای اسرائیلی ─تحویلی ایالات متحده─ سراسیمه می دوند یا بیرحمانه در به اصطلاح «محلهای امدادرسانی» کشته میشوند.
این نوار کوچک زمین که حتی یک دهم تهران هم نیست و به عنوان آزمایشگاه تخریب توسط قدرتهای غربی، به دست صهیونیستها مورد استفاده قرار گرفته است، چگونه میتواند جوابگوی بازماندگان چنین ویرانی باشد؟
استراتژی زمین سوخته از هیچ چیز دریغ نکرد: زمین، آسمان و دریا. غزه به آزمایشگاهی برای استعمارگران تبدیل شد تا کریه ترین اشکال تخریب را بر روی مردم و زمین تجربه کنند. آنها با استفاده از منابع و زمان بیپایان به محو هرجنبده، گیاهان، مواد غذایی، هر منبع حیاتی دیگر، و با هدف از بین بردن هرگونه احتمال رشد در آینده، کمر بستند.
پاکسازی قومی همۀ ۳/۲ میلیون نفر غیرممکن بود، لذا تخریب محیط زیست را جایگزین آن کردند ─ تضمین اینکه خود سرزمین دیگر قادربه حفظ ساکنانش نباشد.
این یک بومکشی همه جانبه است.
شبح یک سرزمین
ساعاتی پس از اعلام آتشبسی، که چندان اعتمادی هم به آن نیست، و حامیان فلسطین با هوشیاری محتاطانهای آن را دنبال می کنند. فیلمهایی از خروج تانکهای رژیم اشغالگر منتشر شد. در حالی که تانکها در حال رفتن بودند، دوربین سرزمینی را نشان می داد که بیشتر شبیه یک روح بود.
زمین توسط ارتش استعماری اسراییل به غبار تبدیل شده و ساختمانها زیر آوار رفته اند. غزه پس از دو سال نسلکشی دیگر قابل زندگی به نظر نمیرسد.
در سکوت هولناک دو سال مرگ و ویرانی، صدای آواز کودکان بلند می شود. اما چگونه زندگی میتواند به اینجا بازگردد؟ جشن آتش بس، حتی برای لحظه ای زودگذر، چگونه میتواند در سرزمینی ریشه دواند که خاکش خالی و با بمب مسموم شده، جایی که جنگلها به خاکستر تبدیل شده و بیش از ۹۰ درصد زمینهای کشاورزی از بین رفته است؟
مکانی که زمانی، به خاطر باغهای زیتون و مرکبات آن، و طپش ملایم زندگی که با زمین عجین شده بود، به زیبایی مدیترانهایاش معروف بود، اکنون مسموم، زهرآلود و زخمی شده است.
از بازسازی تا رستاخیز
حالا فلسطینیها با بیش از ۴۰ میلیون تن آواری که سرتاسرسرزمین زیر محاصره فلسطین را پوشانده است، چه می توانند بکنند؟ قبل از اینکه کسی بتواند خانهای را دوباره بسازد، باید کوههای آوار – لایه به لایه، سال به سال – جابهجا شود.
این بازسازی نیست، رستاخیز است.
و با وجود همه اینها، مردم، حق نفس کشیدن، و حق وجود خود را جشن میگیرند.
اما آنها به چه زمینی باز میگردند؟ زمینی سوخته و بمباران شده، که با مواد شیمیایی و سموم آلوده شده است. حتی اگر جنگ تمام شود، زمین همچنان زخم خورده باقی می ماند.
بچه ها چطور میتوانند در چنین زمینی بازی کنند؟ چگونه درختان زیتون – نماد فلسطین- می توانند دوباره در این خاک مسموم ریشه دوانند؟
هوایی به سنگینی مرگ
هوای غزه، این نوار کوچک از زمین بسیار فراتر از ظرفیتش، آسیب دیده و سنگین شده است. غزه وزنی از ویرانی را به دوش میکشد که کل دنیا به سختی قادر به تحمل آن است.
از خاک تا آسمان همه چیز زخمی شده است.
انفجارهای مداوم در بیش از دو سال گذشته، هوا را مسموم کرده است: دی اکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن، گوگرد، و ذرات بی شماری که هر نفسی را خطرناک می کند.
مطابق گزارش نمیروک ( Nemirok ) و همکاران (۲۰۲۴) از سوی “موسسه فلسطینی برای استراتژی آب و هوا”، تنها در عرض ۱۵ ماه در غزه، ۳۶۲ میلیون تن گاز دی اکسید کربن، توسط اسرائیل منتشر شد که از میزان سهم انتشار ۱۰۰ کشور در یک سال، بیشتر است.
از زمان نکبه در سال ۱۹۴۸، اسرائیل و متحدانش از طریق انتشار گازهای گلخانهای ناشی از عملیات نظامی، ۱۴۸ میلیارد دلار به محیط زیست خسارت زدند. (مؤسسه فلسطین برای استراتژی آب و هوا، ۲۰۲۵).
آیا این همان هوایی است که کودکان شاد و آوازخوانی که امروز در خیابانها میرقصند، فردا تنفس خواهند کرد؟
هوایی که اکنون آوازهای آنها را بگوش می رساند، همان هوای حامل دود است. این هوا حامل زخمهایی نامرئی است: ذراتی که سالها در ریههای آنها باقی میماند و باعث بیماری، مشکلات قلبی و سرطان میشود.
هیچ زیرساخت مناسبی برای رویارویی با آنچه در راه است وجود ندارد – هیچ بیمارستان، دانشگاه، هیچ مؤسسه فعالی برای شفای این زمین یا مردم آن وجود ندارد.
به گفته دفتر رسانهای غزه، بیش از ۲۰۰ هزار تن مواد منفجره در دو سال گذشته بر روی غزه ریخته شده است که معادل بیش از ۱۳ برابر قدرت بمب اتمی هیروشیما است.
در مجموع ۲۶۸۰۰۰ خانه ویران شده، ۲ میلیون نفر آواره شدهاند، ۹۴ درصد زمینهای کشاورزی ویران شده و ماهیگیری به طور کامل از بین رفته است.
بومکشی در عمل
این همان تعریف بومکشی در عمل است: تخریب یک اکوسیستم زنده، حذف هر عنصری که حیات را حفظ میکند. نه تنها مردم، بلکه خود زمین نیز مورد حمله قرار گرفته است. به خاک، آب، هوا – و هر چیزی که زندگی را تغذیه میکند تجاوز شده است.
سوابق تاریخی نشان می دهد که در جریان نکبه در سال ۱۹۴۸ که موجب اخراج حدود ۷۵۰۰۰۰ فلسطینی شد، نیروهای اسرائیلی از سلاح های بیولوژیکی استفاده کردند.
عملیات “توشه ات را به دریا بینداز” عبارت بود از مسموم کردن چاههای روستا با باکتری تیفوس برای جلوگیری از بازگشت فلسطینیان.
در عکا، این کارزار باعث شیوع تیفوسی شد که صدها نفر را بیمار کرد. این اقدامات که با تصویب دیوید بن گوریون، بنیانگذار رژیم صهیونیستی انجام شد، بخشی از یک طرح گستردهتر پاکسازی قومی برای تغییر بافت جمعیتی و ایجاد زمینهای «خالی» برای شهرکسازی های غیرقانونی بود.
زندگی پس از نسل کشی زیست محیطی
وقتی همۀ تانکهای نظامی غزه را ترک کنند، ارواح آنها همچنان بجا خواهد ماند. آنها منظرهای خالی از سکنه ای را از خود به جای میگذارند: بهشت مدیترانهای که به زمینی بایر مملو از فسفر و نیتروژن تبدیل شده است، جایی که زمانی درختان زیتون آن نماد صلح و تداوم حیات بودند.
زیبایی بکر غزه که زمانی با نخلستانها و نسیمهای دریایی آن تعریف میشد، اکنون با غبار و سم پوشیده شده است. کسانی که از نسلکشی جان سالم به در بردهاند روزانه محکوم به مرگ هستند.
و با این حال، بچه ها هنوز آواز میخوانند. هنوز هم میرقصند. آنها هنوز به جهان یادآوری میکنند که زندگی، حتی زمانی که در زیر نسل کشی زیست محیطی مدفون شود، راهی برای برخاستن دوباره پیدا می کند.
منبع: پرس تی وی، ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵