ایالات متحده از ونزوئلا و ایران بیرون!
به جنگهای بیپایان در خارج و در داخل پایان دهید
بیانیهٔ شورای صلح ایالات متحده
شورای صلح ایالات متحده جنگهای فزاینده دولت آمریکا در خارج، و جنگ عمیقتر آن علیه طبقهٔ کارگر، سیاهپوستان، لاتینتبارها، بومیان، مهاجران، و دیگر جوامع تحت ستم و آسیبپذیر در داخل کشور را محکوم میکند. همان نظام امپریالیستیای که علیه ونزوئلا و ایران تجاوز میکند، سرکوب را در محلهها، محیطهای کار و جوامع سراسر ایالات متحده تشدید میکند. اینها جنگهای جدا از هم نیستند ــــ بلکه جبهههای گوناگون یک نظام امپریالیستی جهانی در حال افولاند که در تقلا است تا هژمونی یکجانبه و استثماری خود را در برابر جهان چندقطبی در حال ظهور حفظ کند.
در قارههای آمریکا و آسیای غربی، ایالات متحده با توسل به اصطلاحاتی چون «مبارزه با تروریسم»، «عملیات ضد مواد مخدر» و «بازدارندگی هستهای»، مداخلههای آشکار و پنهان، تحریمها، و تغییر رژیمها را توجیه میکند تا مسیرهای تجاری، منابع ژئواستراتژیک و دسترسی به منابع طبیعی حیاتی را حفظ کند؛ آن هم در حالی که چین روابط اقتصادی و سیاسی خود را در این مناطق تعمیق میبخشد ــــ ونزوئلا بهخاطر بازپسگیری نفت خود و تقویت وحدت جنوب-جنوب هدف قرار گرفته است؛ ایران بهدلیل ایستادگی در برابر سلطهجویی امپریالیستی، حمایت از مبارزهٔ آزادیبخش ملی فلسطین و پیشبرد همکاری چندقطبی. هر دو کشور نه بهخاطر تجاوز، بلکه بهخاطر اعمال حاکمیت ملی و مشارکت در شکلگیری نظمی نوین جهانی، که دیگر تحت سلطهٔ یکجانبهٔ ایالات متحده نیست، مجازات میشوند.
در ۱۰ اکتبر، ونزوئلا رسماً پروندهٔ خود را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد و دربارهٔ خطر قریبالوقوع حملهٔ مسلحانهٔ آمریکا در کارائیب هشدار داد. نشست اضطراری، به درخواست کاراکاس، پس از سلسله حملات ایالات متحده به قایقهای کوچک که بیش از بیست غیرنظامی را کشت، برگزار شد. این حملات با بهانهٔ ساختگی «مأموریت ضد مواد مخدر» انجام گرفت و خشم جهانی را برانگیخت. ساموئل مونکادا، سفیر ونزوئلا در سازمان ملل، این اقدام واشنگتن را «بهانهٔ ساختگی برای جنگ» خواند و از شورا خواست تا برای جلوگیری از «ارتکاب جنایتی بینالمللی» اقدام کند. چین و روسیه استفادهٔ غیرقانونی از زور را محکوم کردند و خواهان پایبندی کامل به منشور سازمان ملل شدند. دولت مادورو از شورای امنیت خواست تا قطعنامهای در تأیید حاکمیت و تمامیت ارضی ونزوئلا تصویب کند ــــ درخواستی که اگرچه مورد حمایت بخش بزرگی از جنوب جهانی بود، اما با مانعتراشی واشنگتن و متحدانش روبهرو شد.
شتاب بهسوی جنگ، بازتابی است از بحران امپریالیسم جهانی تحت سلطهٔ آمریکا. ایالات متحده دیگر نمیتواند همان رانتهای امپریالیستی را که زمانی سلطهٔ جهانیاش را حفظ میکرد، استخراج کند، زیرا کشورهای جنوب جهانی روزبهروز بیشتر به ارزهای محلی مبادله میکنند و بدین ترتیب هژمونی دلار را که بیش از هشت دهه منبع انباشت ثروت برای میلیاردرها و پیمانکاران نظامی آمریکایی بوده، تضعیف میسازند. با «ریسکزدایی» کشورها ــــ یعنی کاستن از وابستگی به مؤسسات مالی غربی که در معرض تحریماند ــــ نظامهای مالی و تجاری جایگزین و همکاریهای اقتصادی، امنیتی، و اجتماعی تازهای از طریق ائتلافهای منطقهای جدید در حال شکلگیری است.
ظهور چندقطبیگرایی ــــ و همراه با آن، معماریهای تازهٔ اقتصادی و امنیتی مستقل از هستهٔ امپریالیستیای که ثروت طبیعی جنوب را برای قرنها غارت کرده و بدهی ابدی آفریده است ــــ اساس امپریالیسم آمریکا را به چالش میکشد. در واکنش، واشنگتن، در کنار تهدید به اشغال، نسلکشی، زورگویی، و باجگیری آشکار، تحریمهای ضربتی، جنگهای تعرفهای و تجاری، و محاصرهها، به نظامیگری، بمبارانها، کودتاها، و ترورها متوسل میشود. این میل دیوانهوار به کنترل مطلق، منطق یک نظام در حال فروپاشی است.
در داخل کشور، همین منطق در شکل محرومسازی مردم از نیازهای اساسیشان و استخراج بیشتر ثروت از طریق منجمد کردن دستمزدها، از بین بردن بیمهٔ اجتماعی، کاهش مزایا و بیتوجهی به زیرساختهای حیاتی، جلوهگر میشود تا میلیاردها دلار دیگر به جیب انحصارها و الیگارشها سرازیر گردد ــــ در حالی که درآمدهای خارجیشان در معرض تهدید است.
همین منطق خشونت، به اشغال داخلی تبدیل میشود. برای نمونه، در ساعات اولیهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵، بالگردهای بلکهاوک و مأموران فدرال مسلح به یک مجتمع آپارتمانی عمدتاً سیاهپوستنشین در شیکاگو یورش بردند، ساکنان را از خانه بیرون کشیدند و حتی کودکان را با دستبندهای پلاستیکی بستند.
یورشهای منظم و مسلحانه ادارهٔ مهاجرت (ICE)، آدمرباییها، و اشغال شهرهای عمدتاً کارگری از سوی گارد ملی در سراسر کشور ــــ که بیشتر جمعیت آنها رنگینپوستاند ــــ اکنون سراسر آمریکا را فراگرفته است. این یک اشغال است.
کارزار بیامان طبقهٔ حاکم برای غیرانسانی جلوه دادن مهاجران نیز در خدمت همین نظام است. این کار خشم عمومی را از طبقهٔ سرمایهدارِ مسؤولِ بحران اقتصادی منحرف میکند، زمینه را برای پذیرش سرکوب و نظامیسازی فراهم میسازد، و بهانهای برای نظارت، گسترش مرزها، و رشد دولت زندانمحور بهدست میدهد. جرمانگاری مهاجرت صنعتی عظیم از اخراج و بازداشت را تغذیه میکند و در عین حال شکافهای نژادی را، که همبستگی طبقاتی را در داخل و خارج تضعیف میکند، تقویت میکند.
یورشهای پلیس، گارد ملی، و ICE به جوامع کارگری، سیاه و قهوهای، و عمدتاً مهاجر، «شهرهای پلیسی» نظامیشده، و برنامههای نظارتی، همان نظم امپریالیستی را تحمیل میکنند که غزه را بمباران میکند، کاراکاس را تحریم میکند، و تهران را در محاصره قرار میدهد. برنامههای ۱۰۳۳ و ۱۱۲۲ میلیاردها دلار تجهیزات جنگی را به پلیس منتقل میکنند، در حالی که ICE از طریق توافقنامههای ۲۸۷(g) با نیروهای محلی همکاری دارد ــــ بهگونهای که هر شهر به میدان جنگی بدل شده است.
جنگهای داخلی و خارجی امپریالیسم از یکدیگر جداییناپذیرند. درست همانند دوران استعمار پیشین، نظامیسازی پلیس، و گسترش دولت نظارتی، بازتاب تاکتیکهای اشغال امپریالیستی است. برنامههایی چون تحریمهای «مکانیسم ماشه» علیه ایران و استقرار ناوهای جنگی آمریکا در کارائیب برای تهدید ونزوئلا، علائم همان وحشت امپریالیستیاند که حملات بلکهاوکها در شیکاگو را نیز برمیانگیزند.
شورای صلح ایالات متحده خواستار آن است که:
ــــ دستها از ونزوئلا و ایران کوتاه ــــ پایان دادن به تحریمها، محاصرهها، و طرحهای جنگی.
ــــ انحلال ICE ــــ پایان دادن به اخراجها، یورشها و بازداشتها.
ــــ برچیدن برنامههای ۱۰۳۳ و ۱۱۲۲ ــــ پایان دادن به نظامیسازی پلیس.
ــــ تعطیل شهرهای پلیسی ــــ توقف آموزشهای ضدشورش داخلی.
ــــ اختصاص بودجههای جنگ به نهادهای حیاتبخش و تأمین نیازهای انسانی ــــ مسکن، بهداشت، آموزش، و عدالت زیستمحیطی.
این، جنگی است برای حفظ نظام سرمایهداری ورشکستهای که در بحران است ــــ نظامی که نه میتواند بدون سرکوب حکومت کند و نه بدون خشونت نسلکُشانه استثمار نماید. مبارزه برای صلح باید هم ساختار جهانی سلطه و هم پایههای داخلی آن را، که بر استثمار تودهها بنا شده است، به چالش بکشد.
ما باید هرچه سریعتر برای متوقف ساختن این دیوانگی ویرانگر اقدام کنیم.
۱۲ اکتبر ۲۰۲۵